جدول جو
جدول جو

معنی گونه

گونه((نِ))
رنگ، نوع، رخ، سیما، قسمت گوشتی زیر چشم ها و ک نار بینی و دهان، لپ، همانند چیزی مانند، پیامبر گونه
تصویری از گونه
تصویر گونه
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با گونه

گونه

گونه
هر یک از برجستگی های گوشتی دوطرف صورت، نوع، طرز، رنگ، برای مِثال هزار گونه گل از شاخ چهره بنموده / چو لعبتان گل اندام نازک از پا چنگ (شمس فخری - مجمع الفرس - گونه)، شکل
گونه
فرهنگ فارسی عمید