- گورگان
- گورکان مغولی داماد داماد
معنی گورگان - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
قبرستان، محل دفن مردگان، جایی که مردگان را زیر خاک می کنند، سرزمینی که در آن گور بسیار باشد
گورستان، وادی خاموشان، غریبستان، مقبره، کرباس محلّه، گوردان، مروزنه، مرزغن، ستودان
گورستان، وادی خاموشان، غریبستان، مقبره، کرباس محلّه، گوردان، مروزنه، مرزغن، ستودان
قبرستان، محل دفن مردگان، جایی که مردگان را زیر خاک می کنند، سرزمینی که در آن گور بسیار باشد
گورستان، وادی خاموشان، غریبستان، مقبره، گورسان، کرباس محلّه، مروزنه، مرزغن، ستودان
گورستان، وادی خاموشان، غریبستان، مقبره، گورسان، کرباس محلّه، مروزنه، مرزغن، ستودان
نگهبان گور، محافظ مقبره
گرو کردنی، گرو شده، چیزی که به گرو گذارده شده
گروگان دادن: کسی یا چیزی را به عنوان گرو به کسی سپردن
گروگان گرفتن: چیزی یا کسی را به عنوان گرو گرفتن تا آنچه می خواهند دریافت کنند
گروگان دادن: کسی یا چیزی را به عنوان گرو به کسی سپردن
گروگان گرفتن: چیزی یا کسی را به عنوان گرو گرفتن تا آنچه می خواهند دریافت کنند
مرهون، چیزی که نزد کسی به گرو گذارده شده
گورستان قبرستان: یکی گورسان کرد ازان دشت کین که جایی ندیدند پیدا زمین
جایی که قبر در آن است قبرستان: یکی گوردانی است بر راه رو که گوری فزون نیست هر گاه نو. (گرشا) (نل: کهن گوردانی است بی راه رو گهی گور او کهنه و گاه نو)
محافظ قبرنگهبان مقبره: یکی بنده باشم روان ترا پرستش کنم گوربان ترا
گور جای مقبره: که این قادسی گورگاه من است کفن جوشن و خون کلاه من است
مغولی داماد داماد
گورگه مغولی کوس، د بوس دبوس زور خانه کوس طبل
کوس، طبل، دهل
(دخترانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
مهربانی، منسوب به ماه مهر، جشنی به همین نام که ایرانیان باستان در پانزدهمین روز مهر برگزار می کردند و در آن روز از دوستان صمیمی خود قدر دانی می نمودند
اکابر
معبر، معبر، مسیر
اعاظم، اکابر، اشخاص مهم، سران، اعیان، اشراف
آنچه بفرزند رسیده باشد از پدر
آویخته معلق آونگ
سیرجان
مثلثات
بچه دان زهدان رحم
دو نوع، دو جنس: (پس در آن کشتی از هر جانوری دو گان: نری و ماده ای)
نهری که از جویبارهای متعدد تشکیل میشود
نام روز سیزدهم از ماه تیر
پارسی تازی گشته گورپان نزدیک به بستام خراسان