- گورنده
- آشفته و درهم شونده
معنی گورنده - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
آخذ، آلچی
مجری، راوی
آنکه آورد
آنکه خورد آکل
تعمید دهنده، شوینده، شست و شو دهنده، شورش کننده، انقلاب کننده
عبور کننده، ناپایدار
کسی که چیزی با خود بیاورد
آنچه گوارا باشد و خوب هضم شود، خوشگوار
ویژگی کسی یا چیزی که غذا می خورد، کنایه از نان خور
کسی که چیزی را می گیرد، گیرا و گیرنده، کنایه از جذاب، رباینده، دلربا، در علم الکتریک دستگاهی که امواج را دریافت و به صوت یا تصویر تبدیل می کند
عبور کننده عابر، جمع گذرندگان: ای با عدوی ما گذرنده بکوی ما، ای ما هروی، شرم نداری زروی ما ک (منوچهری)، ناپایدار فانی: تا این زندگانی گذرنده ای مردمان، شمار نفریبد
آنکه بدینی و مذهبی گرود مومن معتقد، جمع گروندگان ای گروندگان، بترسید از خدای و بنگرید که هر کس که پیش خود فرستید مر فردا را
خوشگوار و موافق و سلامتی بخش و سریع الهضم، هاضم
درهم و برهم کرده گره خورده (نخ و ابریشم و مانند آن)
کسی که بگوزد آنکه ضرطه دهد
آشفته، درهم و برهم، ژولیده
اخذ کننده دریافت دارنده، محصل مالیات عامل خراج، گزنده جارح: سگ گیرنده، تند (طعم) حاد: و این معنی را طبیعیان هیچ وجهی نیافتند جز آنک گفتند هم زاگ و هم مازو را مژه تند و گیرنده است، جذاب فریبنده: نگهگ حوصله پرداز دل حور و ملک چشم گیرای تو گیرنده تر از حق نمک. (گل کشتی)، موثر، چسبناک چسبنده، مستجاب شونده (دعا) بر آینده، آنچه که روشن شود مشتعل شونده، موجب کسوف کاسف: گیرنده او (آفتاب) قمر است، دستگاه گیرنده. یا دستگاه گیرنده. دستگاهی در تلگراف که اصوات را ضبط کند مقابل دستگاه فرستنده
سخنگوی، تکلم کننده، ادای سخن کردن
سخنگو، آن که شغلش در رادیو و تلویزیون گویندگی است
ایمان آورنده
کسی که سخن می گوید، آنکه در تلوزیون یا رادیو متنی را می خواند
Corrosive
Enunciator, Speaker
enunciador, orador
коррозионный
korrosiv
Sprecher
lektor, mówca
корозійний
диктор , оратор