ساختمانی که در آن به وسیلۀ ماشین آلات به تولید کالا می پردازند، آشپزخانه، موتور مثلاً کارخانۀ ساعت، کنایه از کارگاه نقاشی یا جای پرنقش، برای مثال آن پری پیکر حصارنشین / بود نقاش کارخانۀ چین (نظامی۴ - ۶۵۹)، کنایه از دنیا، جهان، گیتی، مجموعۀ آلات و ادوات جنگی
ساختمانی که در آن به وسیلۀ ماشین آلات به تولید کالا می پردازند، آشپزخانه، موتور مثلاً کارخانۀ ساعت، کنایه از کارگاه نقاشی یا جای پُرنقش، برای مِثال آن پری پیکر حصارنشین / بود نقاش کارخانۀ چین (نظامی۴ - ۶۵۹)، کنایه از دنیا، جهان، گیتی، مجموعۀ آلات و ادوات جنگی
دهی است از دهستان طارم پایین بخش سیردان شهرستان زنجان واقع در 17 هزارگزی شمال خاوری سیردان و 3 هزارگزی راه عمومی. کوهستانی و سردسیر است و 648 تن سکنه دارد. آب آن از رود خانه سمنگان و یلی یورت تأمین میشود. محصول آن غلات و زیتون و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو و صعب العبور است. آثار ده خرابه ای در اطراف مزرعۀ قوشچی دیده میشود و مزرعۀ قوشچی جزو این قریه است. تابستان بجز چند خانوار بقیه برای تعلیف احشام و تغییر آب وهوا به ییلاق داشکن و یلی یورت میروند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
دهی است از دهستان طارم پایین بخش سیردان شهرستان زنجان واقع در 17 هزارگزی شمال خاوری سیردان و 3 هزارگزی راه عمومی. کوهستانی و سردسیر است و 648 تن سکنه دارد. آب آن از رود خانه سمنگان و یلی یورت تأمین میشود. محصول آن غلات و زیتون و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو و صعب العبور است. آثار ده خرابه ای در اطراف مزرعۀ قوشچی دیده میشود و مزرعۀ قوشچی جزو این قریه است. تابستان بجز چند خانوار بقیه برای تعلیف احشام و تغییر آب وهوا به ییلاق داشکن و یلی یورت میروند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
مقبره و مدفن. (آنندراج). قبر و گور. (ناظم الاطباء). دخمه. مشهد. قبرستان: ناؤوس، گور خانه مغان. (دهار) : و اندر وی (دربیکند به ماوراءالنهر) گنبد گورخانه هاست، که از بخارا آنجا برند. (حدود العالم). گور خانه او به محلۀ دروازۀ منصور در جوار گرمابۀ خان است. (تاریخ بخارا ص 32). هر جا رباطی و مسجدی و گورخانه ای بود می گشت. (اسرارالتوحید). و مرقد او رحمه اﷲ بود جامع قصبه در گورخانه که او ساخته بود. (تاریخ بیهق). با عبرت گور خانه جان در عشرت گورخان چه باشی ؟ خاقانی. نه بر سنجر شبیخون برد زاول گورخان وآخر شبیخون کرد اجل تا گورخانه شد شبستانش. (دیوان خاقانی چ سجادی ص 214). در چنین گورخانه موری نیست که بر او داغ دست زوری نیست. نظامی (هفت پیکر ص 70). گورخان را چو گور در خم کرد رفت از آن گورخانه پی گم کرد. نظامی (هفت پیکرص 70). همان گورخانه ز غاری گزید کز آتش در آن غار نتوان خزید. نظامی (از آنندراج). گورخانه ی راز تو چون دل شود آن مرادت زودتر حاصل شود. مولوی. از خاک گور خانه ما خشت ها پزند وآن خاک و خشت دستکش گل گران شود. سعدی. تا در این کهنه گورخانه نشست گورخان هم زداغ گور نرست. امیرخسرو (از آنندراج)
مقبره و مدفن. (آنندراج). قبر و گور. (ناظم الاطباء). دخمه. مشهد. قبرستان: ناؤوس، گور خانه مغان. (دهار) : و اندر وی (دربیکند به ماوراءالنهر) گنبد گورخانه هاست، که از بخارا آنجا برند. (حدود العالم). گور خانه او به محلۀ دروازۀ منصور در جوار گرمابۀ خان است. (تاریخ بخارا ص 32). هر جا رباطی و مسجدی و گورخانه ای بود می گشت. (اسرارالتوحید). و مرقد او رحمه اﷲ بود جامع قصبه در گورخانه که او ساخته بود. (تاریخ بیهق). با عبرت گور خانه جان در عشرت گورخان چه باشی ؟ خاقانی. نه بر سنجر شبیخون برد زَاول گورخان وآخر شبیخون کرد اجل تا گورخانه شد شبستانش. (دیوان خاقانی چ سجادی ص 214). در چنین گورخانه موری نیست که بر او داغ دست زوری نیست. نظامی (هفت پیکر ص 70). گورخان را چو گور در خم کرد رفت از آن گورخانه پی گم کرد. نظامی (هفت پیکرص 70). همان گورخانه ز غاری گزید کز آتش در آن غار نتوان خزید. نظامی (از آنندراج). گورخانه ی ْ راز تو چون دل شود آن مرادت زودتر حاصل شود. مولوی. از خاک گور خانه ما خشت ها پزند وآن خاک و خشت دستکش گل گران شود. سعدی. تا در این کهنه گورخانه نشست گورخان هم زداغ گور نرست. امیرخسرو (از آنندراج)
محلی که در آن مال التجاره نگه دارند، انبار، کیسه ای که خریدار اشیاء خریده را در آن جای دهد، بسته های کالا، چیزی که در آن پلیدی و نجاست پر کرده از خانه بیرون کشند
محلی که در آن مال التجاره نگه دارند، انبار، کیسه ای که خریدار اشیاء خریده را در آن جای دهد، بسته های کالا، چیزی که در آن پلیدی و نجاست پر کرده از خانه بیرون کشند