مقبره و مدفن. (آنندراج). قبر و گور. (ناظم الاطباء). دخمه. مشهد. قبرستان: ناؤوس، گور خانه مغان. (دهار) : و اندر وی (دربیکند به ماوراءالنهر) گنبد گورخانه هاست، که از بخارا آنجا برند. (حدود العالم). گور خانه او به محلۀ دروازۀ منصور در جوار گرمابۀ خان است. (تاریخ بخارا ص 32). هر جا رباطی و مسجدی و گورخانه ای بود می گشت. (اسرارالتوحید). و مرقد او رحمه اﷲ بود جامع قصبه در گورخانه که او ساخته بود. (تاریخ بیهق). با عبرت گور خانه جان در عشرت گورخان چه باشی ؟ خاقانی. نه بر سنجر شبیخون برد زاول گورخان وآخر شبیخون کرد اجل تا گورخانه شد شبستانش. (دیوان خاقانی چ سجادی ص 214). در چنین گورخانه موری نیست که بر او داغ دست زوری نیست. نظامی (هفت پیکر ص 70). گورخان را چو گور در خم کرد رفت از آن گورخانه پی گم کرد. نظامی (هفت پیکرص 70). همان گورخانه ز غاری گزید کز آتش در آن غار نتوان خزید. نظامی (از آنندراج). گورخانه ی راز تو چون دل شود آن مرادت زودتر حاصل شود. مولوی. از خاک گور خانه ما خشت ها پزند وآن خاک و خشت دستکش گل گران شود. سعدی. تا در این کهنه گورخانه نشست گورخان هم زداغ گور نرست. امیرخسرو (از آنندراج)