جدول جو
جدول جو

معنی گمرک - جستجوی لغت در جدول جو

گمرک
باژگاه
تصویری از گمرک
تصویر گمرک
فرهنگ واژه فارسی سره
گمرک
مالیاتی در مرز که از کالاهای وارد یا صادر شده، اخذ می کنند
تصویری از گمرک
تصویر گمرک
فرهنگ فارسی عمید
گمرک
مالیاتی که در مرز از کالاهائی که وارد یا صادر میشود میگیرند ترکی از ایتالیایی به آرش سوداگری در انگلیسی واژه برابر گمرک} گمرسی {است کوستاک باژ وجهی که دولت برای دخول یا خروج کالا و مال التجاره گیرد: تلگراف اندر زمان ناصرالدین شد درست پس مظفر شاه گمرک را نمود اصلاح و پست، جمع (غلط) گمرکات. یا اداره گمرک. اداره ای که اخذ وجوه گمرک بعهده آن محول است
فرهنگ لغت هوشیار
گمرک
((گُ رُ))
اداره ای که مأمور مراقبت از ورود و خروج کالاها (بر اساس قانون واردات و صادرات) و دریافت حقوق گمرکی از دارندگان آن هاست، هزینه ها و حقوق گمرکی
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از جمرک
تصویر جمرک
پرتقالی کوستاک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گبرک
تصویر گبرک
زرتشتی، کسی که به دین و آیین زردشت اعتقاد دارد، پیرو زردشت
زردشتی، زردهشتی، مزدیسنی، مزدیسنا، گبر، مزداپرست، بهدین
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گرمک
تصویر گرمک
میوه ای زرد رنگ، شیرین و آبدار، از خانوادۀ خربزه
فرهنگ فارسی عمید
کافرک (در مقام تحقیر و توهین) : رختجب دهی است ازو خان و اندروی گبرکان و خیاند... . خمد از جاییست که اندرو بتخانه های و خیان است، زردشتیک (در مقام تحقیر)، جمع گبرکان: و بسیار گبرکان مسلمان گشتند از نیکویی سیرت او
فرهنگ لغت هوشیار
مصغر گرم، یکی از گونه های خربزه که پیش رس است و دارای پوست زرد و سفید مایل بزرد میباشد شکلش شلغمی و یا متمایل به کروی است. معمولا نرمتر از خربزه ولی بی مزه تر از آنست، باقلای در آب جوشانیده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گورک
تصویر گورک
ترکی زیبایی حسن زیبایی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گمره
تصویر گمره
آواره، بیراه، گمراه، گم کرده راه
فرهنگ لغت هوشیار
((گَ مَ))
نوعی خربزه که پیش رس است و دارای پوست زرد و سفید مایل به زرد می باشد. شکلش شلغمی و یا متمایل به کروی است. معمولاً نرم تر از خربزه ولی بی مزه تر از آن است، باقلای در آب جوشانیده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گورک
تصویر گورک
غوره، حصرم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گورک
تصویر گورک
((رَ))
سنگی که گازران جامه بر آن زنند و شویند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گیرک
تصویر گیرک
دوشاخه، پریز
فرهنگ فارسی عمید
رمن نادرست از گمرک کوستاکان جمع (غلط) گمرک یا وزارت گمرکات و انحصارات. وزارتخانه ای که وظیفه آن تعیین و اخذ وجوه گمرکی از کالا ها و مال التجاره ها و اداره اموری که در انحصار دولت است میباشد
فرهنگ لغت هوشیار
باژ گاه کوستا کده اداره ای که در آن وجوه گمرکی را از کالا ها و مال التجاره گیرند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گمرک چی
تصویر گمرک چی
ترکی کوستا کار باژ گیر متصدی گمرک مامور گمرک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گمرکچی
تصویر گمرکچی
باجگیر، راه دار، بازگیر
فرهنگ لغت هوشیار
سیاهه کالا یی که در آن نام کالاها و باژ هایی که برای آوردن یا فرستادن کالاها پرداختنی است آمده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عوارض گمرکی
تصویر عوارض گمرکی
خراج مرزی
فرهنگ لغت هوشیار