گوچیهر. نام یکی از پادشاهان بازرنگی پارس در قرن سوم میلادی ظاهراً این شخص از سلالۀ همان گوچیهر باشد که در قرن اول میلادی برادر خود ’ارتخشتر’نام را به قتل آورد. در سالهای بعد از 212 میلادی پاپک پدر اردشیربر گوچیهر شورید و مکان او را که به کاخ سفید معروف به ود (شهر فسا در شمال شیراز) متصرف شد و بر تخت پادشاهی نشست. (از ترجمه ایران در زمان ساسانیان چ 2 ص 106). طبری این نام را بصورت ’جوزهر’ ذکر کرده است. (سبک شناسی بهار چ 1 ج 1 ص 134). و رجوع به کرد و پیوستگی نژادی و تاریخی او تألیف رشید یاسمی ص 169 شود
گوچیهر. نام یکی از پادشاهان بازرنگی پارس در قرن سوم میلادی ظاهراً این شخص از سلالۀ همان گوچیهر باشد که در قرن اول میلادی برادر خود ’ارتخشتر’نام را به قتل آورد. در سالهای بعد از 212 میلادی پاپک پدر اردشیربر گوچیهر شورید و مکان او را که به کاخ سفید معروف به ود (شهر فسا در شمال شیراز) متصرف شد و بر تخت پادشاهی نشست. (از ترجمه ایران در زمان ساسانیان چ 2 ص 106). طبری این نام را بصورت ’جوزهر’ ذکر کرده است. (سبک شناسی بهار چ 1 ج 1 ص 134). و رجوع به کرد و پیوستگی نژادی و تاریخی او تألیف رشید یاسمی ص 169 شود
دهی است از دهستان برده بره بخش اشترنیان شهرستان بروجرد، واقع در 4هزارگزی جنوب اشترنیان، کنار راه مالرو مل میان به اشترنیان. هوای آن معتدل و دارای 561 تن سکنه است. آب آن از رودخانه و قنات و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
دهی است از دهستان برده بره بخش اشترنیان شهرستان بروجرد، واقع در 4هزارگزی جنوب اشترنیان، کنار راه مالرو مل میان به اشترنیان. هوای آن معتدل و دارای 561 تن سکنه است. آب آن از رودخانه و قنات و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
مصغر گل، یعنی گل خرد. (ناظم الاطباء). گل کوچک. رجوع به گیاه شناسی ثابتی ص 439، 450 و 453 شود، گل از ابریشم رنگین و جز آن که برجامه کنند. نقشی با ابریشم یا نخ یا با رنگ به صورت گل. (یادداشت مؤلف). یک قسم زینتی بشکل گل کوچک که از ابریشم بر جامه و جز آن دوزند. (ناظم الاطباء)
مصغر گل، یعنی گل خرد. (ناظم الاطباء). گل کوچک. رجوع به گیاه شناسی ثابتی ص 439، 450 و 453 شود، گل از ابریشم رنگین و جز آن که برجامه کنند. نقشی با ابریشم یا نخ یا با رنگ به صورت گل. (یادداشت مؤلف). یک قسم زینتی بشکل گل کوچک که از ابریشم بر جامه و جز آن دوزند. (ناظم الاطباء)
به عقیدۀ مزدیسنان ستاره ای دنباله دار که هنگام تولد سوشیانس بر زمین افتد و زمین مشتعل گردد به قسمی که همه معادن و فلزات گداخته شوند و چون سیل سوزان جاری گردند، جملۀ آدمیان از زندگان و مردگانی که زنده شده اند باید از این سیل بگذرند و آن سیل بر نیکان چون شیر گرم و ملایم خواهد شد. مردمان پس از این امتحان طاهر شده به بهشت درآیند. (ازترجمه ایران در زمان ساسانیان چ 2 ص 170)
به عقیدۀ مزدیسنان ستاره ای دنباله دار که هنگام تولد سوشیانس بر زمین افتد و زمین مشتعل گردد به قسمی که همه معادن و فلزات گداخته شوند و چون سیل سوزان جاری گردند، جملۀ آدمیان از زندگان و مردگانی که زنده شده اند باید از این سیل بگذرند و آن سیل بر نیکان چون شیر گرم و ملایم خواهد شد. مردمان پس از این امتحان طاهر شده به بهشت درآیند. (ازترجمه ایران در زمان ساسانیان چ 2 ص 170)
نام زن پیران ویسه است که سپهسالار افراسیاب باشد. (برهان) (آنندراج) : که نگشاید این بند من هیچکس گشاینده گلشهر خواهیم و بس. فردوسی. بیاورد گلشهر دخترش را نهاد از برتارک افسرش را. فردوسی. سپهبد بپیچید در خواب خوش بجنبید گلشهر خورشیدفش. فردوسی. و رجوع به فهرست ولف شود
نام زن پیران ویسه است که سپهسالار افراسیاب باشد. (برهان) (آنندراج) : که نگشاید این بند من هیچکس گشاینده گلشهر خواهیم و بس. فردوسی. بیاورد گلشهر دخترش ْ را نهاد از برتارک افسرش ْ را. فردوسی. سپهبد بپیچید در خواب خوش بجنبید گلشهر خورشیدفش. فردوسی. و رجوع به فهرست ولف شود
گل کوچک گل خرد، هر یک از گلهای گل آذین کاپیتول را گویند که در روی یک پایه محدب مانند گل بابونه و یا مسطح مانند گل آفتاب گردان قرار دارند. پایه گل در گل آذین کاپیتول بنام کوپول نامیده میشود و آن از رشد غیر طبیعی انتهای ساقه بوجود آمده است، گلی از ابریشم رنگین یا نخ و جز آن که بر جامه نقش کنند
گل کوچک گل خرد، هر یک از گلهای گل آذین کاپیتول را گویند که در روی یک پایه محدب مانند گل بابونه و یا مسطح مانند گل آفتاب گردان قرار دارند. پایه گل در گل آذین کاپیتول بنام کوپول نامیده میشود و آن از رشد غیر طبیعی انتهای ساقه بوجود آمده است، گلی از ابریشم رنگین یا نخ و جز آن که بر جامه نقش کنند