جدول جو
جدول جو

معنی گلور - جستجوی لغت در جدول جو

گلور
(گُ)
ده کوچکی است از دهستان لنگا شهرستان شهسوار واقع در 35000گزی جنوب خاوری شهسوار و 2000هزارگزی راه شوسۀ شهسوار به چالوس. دارای 10 تن سکنه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از فلور
تصویر فلور
(دخترانه)
گل
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بلور
تصویر بلور
(دخترانه)
کریستال، نام ماده معدنی جامد و شفاف مانند شیشه، آنچه از جنس شیشه شفاف و خوب است، معرب از یونانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از گلسر
تصویر گلسر
(دخترانه)
آنکه سر و رویی چون گل دارد
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از گلرو
تصویر گلرو
(دخترانه)
زیبا، سرخ رو، زیبا رو، گلچهره، آنکه چهره ای زیبا چون گل دارد
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از گلبر
تصویر گلبر
(دخترانه)
آنکه سینه و آغوشش چون گل لطیف و نازک است
فرهنگ نامهای ایرانی
از اقسام شیشه که از ترکیب سیلیکات دوپتاسیم و سیلیکات دوپلمب ساخته می شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گلمر
تصویر گلمر
نام گلی، برای مثال از آن گلمر که دل بردوزد آن هم / ز هر تن لاله رست و ارغوان هم (امیرخسرو- مجمع الفرس - گلمر)، نوعی پیکان تیر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گلوژ
تصویر گلوژ
فندق، درختی از خانوادۀ پیاله داران با برگ های پهن و دندانه دار و گل های خوشه ای با میوه ای گرد کوچک قهوه ای رنگ و حاوی روغن که به عنوان آجیل مصرف می شود، پندک، بندق، گلوز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گلوبر
تصویر گلوبر
آنکه یا آنچه گلوی جانداری را ببرد، برندۀ گلو
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فلور
تصویر فلور
مجموع گیا هانی که در ناحیه ای می روید
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تلور
تصویر تلور
عنصری غیر فلز، جامد، براق، نقره فام و سخت با خواص شبیه گوگرد که در ۴۲۰ درجه حرارت ذوب می شود و در رنگی کردن شیشه ها و سرامیک ها و در ساخت آلیاژها کاربرد دارد، تلوریوم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گلوز
تصویر گلوز
فندق، درختی از خانوادۀ پیاله داران با برگ های پهن و دندانه دار و گل های خوشه ای با میوه ای گرد کوچک قهوه ای رنگ و حاوی روغن که به عنوان آجیل مصرف می شود، پندک، بندق، گلوژ
فرهنگ فارسی عمید
(گِ وَ)
دهی است از دهستان گلیجان بخش مرکزی شهرستان ساری واقع در 23000گزی جنوب ساری، کنار رود خانه تجن. دارای 275 تن سکنه و هوای آن معتدل است. آب آن از رود خانه تجن و درۀ محلی و محصول آن غلات، مرکبات، برنج، پنبه و عسل است. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان بافتن پارچه های نخی و ابریشمی است. راه مالرو دارد. گله داران در تابستان به ییلاق برنت سوادکوه میروند. زراعت برنج کنار رود خانه تجن معمول است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
تصویری از گلوز
تصویر گلوز
فندق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گولر
تصویر گولر
درخت انجیر دشتی انجیر آدم
فرهنگ لغت هوشیار
گیاهی است از تیره چتریان که دو ساله است و دارای برخی گونه های پایا نیز میباشد. این گیاه در همه اماکن کوهستانی معتدل نیمکره شمالی میروید و در ایران نیز فراوان است. ساقه های آن ضخیم است و دارای برگهای پهن میباشد. گلهایش زرد رنگند. میوه های گلپر پس از رسیدن بشکل فلسهای نازکی میباشند که دانه کم ضخامتی را در بردارند و آنها را کوبیده و بعنوان چاشنی خوشبو و تا حدی تند برای برخی خوراکیها (باقلای جوشیده و سیب زمینی جوشیده) بکار میبرند. از ساقه های آن ترشی گلپر میسازند و برگهای آنرا جهت خوشبو کردن برخی مشروبات الکلی استعمال میکنند گل پر کوله پر گیاه حلتیت طیب انجدان طیب انجدان سفید اسفندلیون
فرهنگ لغت هوشیار
بنا گل کار. پشم نرمی که از بن موی بز بوسیله شانه برآورند و از آن شال بافند کرک: کلک: نه از شال بافان این روزگارم که گلغر ندانند باز از بریشم. (نزاری قهستانی)
فرهنگ لغت هوشیار
گلی است خوشبوی: ازان گلمر که دل برد و روان هم زهر بن لاله است و ارغوان هم. (امیر خسرو) توضیح هویت این گل شناخته نشد، نوعی از پیکان تیر: گشت رعنایان بود در زیر بیدو روی گل بوستان شیر مردان برگ بید و گلمر است. (امیر خسرو)
فرهنگ لغت هوشیار
آنکه گلوی جانور یا انسانی را ببرد ذبح کننده: عقل جز راستگوی لمتر نیست حیله سازنده و گلوبر نیست. (سنائی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سلور
تصویر سلور
فرانسوی تازی گشته اسبله اشبله از ماهیان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گلوژ
تصویر گلوژ
فندق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گلوه
تصویر گلوه
سوراخ تنور نان پزی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گاور
تصویر گاور
کافر، ملحد، بی دین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صلور
تصویر صلور
قسمی ماهی است. فرانسوی تازی گشته اسبله اشبله از ماهیان
فرهنگ لغت هوشیار
یک نوع شیشه که از ترکیب سیلیکات دوپتاسیم و سیلیکات دو پلمپ ساخته می شود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آلور
تصویر آلور
فرانسوی روش: زبانزد هواپیمائی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گلوت
تصویر گلوت
فرانسوی نای از ساز ها
فرهنگ لغت هوشیار
((بُ یا بَ))
نوعی شیشه که از ترکیب سیلیکات دوپتاسیم و سیلیکات دوپلمب ساخته شود، کنایه از شفاف
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گلوه
تصویر گلوه
((گُ وَ یا وِ))
سوراخ تنور نان پزی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گلغر
تصویر گلغر
((گُ غَ))
کرک، پشم نرم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گلغر
تصویر گلغر
((گِ غَ))
گل گر، بنا، گل کار
فرهنگ فارسی معین
((گُ پَ))
گیاهی دو ساله از تیره چتریان. این گیاه ساقه های ضخیم و برگ های بزرگ دارد و از برگ ها و جوانه ها و دانه های آن جهت ادویه استفاده می شود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آلور
تصویر آلور
روش
فرهنگ واژه فارسی سره
از توابع چهاردانگه ی هزار جریب ساری
فرهنگ گویش مازندرانی