جدول جو
جدول جو

معنی گلوبر

گلوبر
آنکه یا آنچه گلوی جانداری را ببرد، برندۀ گلو
تصویری از گلوبر
تصویر گلوبر
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با گلوبر

گلوبر

گلوبر
آنکه گلوی جانور یا انسانی را ببرد ذبح کننده: عقل جز راستگوی لمتر نیست حیله سازنده و گلوبر نیست. (سنائی)
فرهنگ لغت هوشیار

گلوبر

گلوبر
یوهان ردلف (1604- 1668 میلادی). طبیب و شیمی دان آلمانی. در کارلشتات (باویر) به جهان آمد، وی خاصیت طبی سولفات دو سود را کشف کرد که به نام نمک گلوبر خوانده شد
لغت نامه دهخدا

گلوبر

گلوبر
برندۀ گلو. گلوبرنده. در تداول عامه، سوزندۀ گلو
لغت نامه دهخدا

گل بر

گل بر
آنکه سینه و آغوشش چون گل لطیف و نازک است، کونه گل (مانند گل سرخ و زرد و غیره)
فرهنگ لغت هوشیار

گلنبر

گلنبر
دهی است از دهستان اوزومدل بخش ورزقان شهرستان اهر واقع در 9هزارگزی جنوب ورزقان و 5هزارگزی ارابه رو تبریز به اهر. هوای آن معتدل و دارای 358 تن سکنه است. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و حبوبات است. شغل اهالی زراعت و صنایع دستی آنان گلیم بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا

گلابر

گلابر
را اول. تاریخ نویس منسوب به بورگنی، در اکسر متولد شده و در سال 1050 میلادی وفات یافته است
لغت نامه دهخدا

گلوزر

گلوزر
ده کوچکی است از دهستان سیاه کوه بخش بافت شهرستان سیرجان واقع در 85000گزی جنوب خاوری بافت، سر راه مالرو ده سرد به اسفندقه. دارای 3 تن سکنه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا

گلوتر

گلوتر
میوۀ تر و تازه، چون: خیار و هندوانه و انگور و خربزه و آلو و غیره... میوۀ تازه که مهمان و مسافر را پیش آرند. (مؤلف)
لغت نامه دهخدا