جدول جو
جدول جو

معنی گلوز

گلوز
فندق، درختی از خانوادۀ پیاله داران با برگ های پهن و دندانه دار و گل های خوشه ای با میوه ای گرد کوچک قهوه ای رنگ و حاوی روغن که به عنوان آجیل مصرف می شود، پندک، بندق، گلوژ
تصویری از گلوز
تصویر گلوز
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با گلوز

بلوز

بلوز
فرانسوی نیم تنه نیم تن نیم تن نیم تنی تا سر زانوش هست از پی آن برسر زانو نشست (نظامی) کرتی (گویش خوانساری) سفره بزرگ. جامه نیم تنه کرکی یا پشمی یا کاموایی و یا نخی زنانه یا مردانه
فرهنگ لغت هوشیار

گلوکز

گلوکز
ماده ای جامد، سفید رنگ، بی بو، شیرین و غیرسمی که از هیدرولیز نشاسته، نیشکر و گلوکزیدها حاصل می شود و در تهیۀ شراب، شربت، شیرینی و در پزشکی کاربرد دارد
گلوکز
فرهنگ فارسی عمید

گلوژ

گلوژ
فَندُق، درختی از خانوادۀ پیاله داران با برگ های پهن و دندانه دار و گل های خوشه ای با میوه ای گرد کوچک قهوه ای رنگ و حاوی روغن که به عنوان آجیل مصرف می شود، پَندُک، بُندُق، گِلوز
گلوژ
فرهنگ فارسی عمید

گلیز

گلیز
آب لزج که از دهان انسان یا حیوان خارج شود، آب دهان، بزاق
گلیز
فرهنگ فارسی عمید

بلوز

بلوز
نوعی پوشش جلوبستۀ پارچه ای یا بافتنی که بالاتنه را می پوشاند
بلوز
فرهنگ فارسی عمید

قلوز

قلوز
ترکی پیشتاز، راهدان راهنما، ابیشه (جاسوس)، پاسدار قلاوز بنگرید به قلاوز مقدمه لشکر، راهبر بلد دلیل راه: هر که در ره بی قلابدوزی رود هر دو روزه راه صد ساله شود. (مثنوی. چا. خاور 146)، مستحفظ اردو قراول: بی زحمت قلاوز خار ایدون کی دست می دهد گل گلزارش ک، جاسوس خبر گیر
فرهنگ لغت هوشیار