- گششناس
- متخصص قلب و عروق
معنی گششناس - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ناشناس ناشناخته
آنکه بخوبی بویها را تشخیص دهد
کسی که رگهای بدن را می شناسد
مشهور معروف، ستاره کوکب جمع روشناسان
صراف، زرگر، شناسنده زر
مشهور، معروف
شناسندۀ زر، صراف، نقاد
ناآشنا، بیگانه، غیر معروف
معروف، مشهور، نامدار، سرشناس، برای مثال ندانم کس از مردم روشناس / کزآن مردمی نیست بر وی سپاس (نظامی۵ - ۷۶۷)
کسی که بوها را خوب دریابد و تشخیص بدهد
رگ زن، فصاد، کسی که رگ های بدن را می شناسد
معروف، مشهور، کسی که بیشتر مردم او را بشناسند
ناشناخته مجهول، غریب بیگانه، بی اطلاع بی خبرناآگاه، ناشناخت متنکروار: (چون ضحاک تازی برخاست (جمشید) بگریخت و ده سال تمام در عالم تنها ناشناس بگردید {یا به ناشناس
Uncharted
inexplorado
inexplorado
nieodkryty
неизведанный
невивчений
onontdekt
unerforscht
inexploré
inesplorato
अज्ञात
অপরিচিত
keşfedilmemiş
isiyojulikana