جدول جو
جدول جو

معنی گسه - جستجوی لغت در جدول جو

گسه
گیس گیسو
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بسه
تصویر بسه
اکلیل الملک، گیاهی با برگ های بیضی شکل و گل های خوشه ای زرد که دم کردۀ آن در مداوای اسهال خونی، ورم معده و نزلۀ برونش ها نافع است
شاه افسر، گیاه قیصر، بسدک، ناخنک، شبدر زرد، یونجه زرد، بسک، شاه بسه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گچه
تصویر گچه
کسی که نتواند فصیح سخن بگوید
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گسنه
تصویر گسنه
گرسنه، انسان یا حیوان که معده اش خالی و محتاج غذا باشد، حریص، آزمند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گوه
تصویر گوه
تکۀ چوب کلفت که هنگام شکستن یا اره کردن کنده یا تخته لای آن می گذارند، گاز، فانه، پانه، پهانه، فهانه، بغاز، پغاز، براز
میله یا تکۀ آهن که در ماشین ها برای محکم ساختن میلۀ چرخ کنار آن می کوبند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گله
تصویر گله
رمۀ گاو و گوسفند و سایر چهارپایان، رمه، گروه، دسته
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آسه
تصویر آسه
زنگ، از آفات نباتی که قارچ های ذره بینی انگل در بعضی از گیاهان تولید می کند، ژنگ، ژنگه
محور
در علم زیست شناسی دومین مهرۀ گردن انسان که بعد از مهرۀ اطلس قرار دارد،
سنگ آسیا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گسی
تصویر گسی
گسیل، روانه کردن، فرستادن، روانه، فرستاده،
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گیه
تصویر گیه
گیاه، هر رستنی که از زمین بروید، گیا، گیاغ، علف، نبات، نبت، کلأ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گله
تصویر گله
شکوه، شکایت، اظهار دلتنگی
گله کردن: شکوه کردن، شکایت کردن
فرهنگ فارسی عمید
(گِ سَ / سِ)
رجوع به آکسه شود
لغت نامه دهخدا
شکایت کردن، عارض شدن رنجش از کسی گله و رمه گوسفند و شتر و خر و گاو و آهو و امثال آن باشد، دسته حیوانات و سایر چهارپایان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گته
تصویر گته
درشت، کلان، بزرگ، عظیم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گست
تصویر گست
زشت و قبیح و نا زیبا
فرهنگ لغت هوشیار
گس بودن عفوصت. ارسال فرستادن، راهی رونده: نومید مکن گسیل سایل را بندیش زروزگار آن سایل. (ناصر خسرو)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گسله
تصویر گسله
گسیخته گسلیده، هر یک از گسیختگیهای آشکوبهای موازی طبقات زمین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گسل
تصویر گسل
در بعضی ترکیبات بمعنی گسلنده آید: جان گسل پیمان گسل مهر گسل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گسته
تصویر گسته
هر چیز زشت و پلید، فضله چارپایان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گنه
تصویر گنه
مخفف گناه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گوه
تصویر گوه
بمعنی گواه و شاهد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گره
تصویر گره
پیچیدگی و بهم بستگی در نخ و ریسمان را گویند، پیوند
فرهنگ لغت هوشیار
قوبا ادرفن. توضیح کلمات: ادرفن قوابی قوبا و گپه در ماخذ مختلف مرادف هم بکار رفته اند
فرهنگ لغت هوشیار
رستنیی شبیه رازیانه که آنرا گوسفند و شتر و غیره خورند قزاح. نوعی است از صدف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گچه
تصویر گچه
کسی که زبان او بفصاحت جاری نباشد
فرهنگ لغت هوشیار
جعبه ای کم عمق و خانه خانه (معمولا دارای 114 خانه) که حروف سربی را در خانه های آن جای دهند و حروفچین برای تنظیم کلمات حرفها را از آنها بیرون میاورد و پهلوی هم می چیند محفظه سربی در چاپخانه ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گده
تصویر گده
زبانه کلید، دندانه کلید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گاه
تصویر گاه
سریر، تخت آراسته پادشاهان را، صندلی، وقت، زمان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خسه
تصویر خسه
زفتی زفتگری ناخن خایی پنبه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حسه
تصویر حسه
حالت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آسه
تصویر آسه
زردی وپژمردگی بر انسان یا برگیاه افتد
فرهنگ لغت هوشیار
تتمه ریسمان و ابریشمی که پس از آن که جولاهه جامه تافته را از آن ببرد بعرض کار در نورد بماند، گلوله ریسمانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بسه
تصویر بسه
اکلیل الملک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گاه
تصویر گاه
وقت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آسه
تصویر آسه
آکس
فرهنگ واژه فارسی سره
بافتن گیسو
فرهنگ گویش مازندرانی