جدول جو
جدول جو

معنی گسی

گسی
گسیل، روانه کردن، فرستادن، روانه، فرستاده،
تصویری از گسی
تصویر گسی
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با گسی

گسی

گسی
گس بودن عفوصت. ارسال فرستادن، راهی رونده: نومید مکن گسیل سایل را بندیش زروزگار آن سایل. (ناصر خسرو)
فرهنگ لغت هوشیار

گسی

گسی
مخفف گسیل است. روانه کردن. روانه نمودن و فرستادن. (جهانگیری) (برهان) (فرهنگ رشیدی) (آنندراج). گسیل کردن، وداع کردن. (برهان) (جهانگیری) (فرهنگ رشیدی) ، دفع کردن. (برهان) ، فرستادن باشد کسی را به جایی. (برهان) (آنندراج). و رجوع به گسی کردن و گسیل کردن شود
لغت نامه دهخدا