- گسستنی
- بریده شدنی، درخور گسستن
معنی گسستنی - جستجوی لغت در جدول جو
- گسستنی
- در خور گسستن لایق گسستن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پاره نشدنی، بریده نشدنی
پاره ناشدنی، جدا ناکردنی
رخنه، شکاف، شکستگی، پراکندگی
گسیخته بودن
بریدن، جدا کردن، بریده شدن، جدا شدن، برای مثال ورا خواندند اردوان بزرگ / که از میش بگسست چنگال گرگ (فردوسی - ۶/۱۳۹) ، کنایه از پراکندن، تمام شدن، به پایان رسیدن، نابود شدن
منقطع گشتن، پاره شدن، جدا کردن
حاملگی بارداری حامله بودن
قابل گذشتن، پایان یافتنی، فناشدنی، برای مثال هرگز به پنج روزه حیات گذشتنی / خرم کسی شود مگر از موت غافلی (سعدی۲ - ۶۸۰)
کم شدنی تقلیل یافتنی نقصان پذیرفتنی، قابل تفریق تفریق پذیر
قابل گذشتن شایسته عبور، پایان یافتنی فنا شدنی: هرگز به پنجروزه حیات گذشتنی خرم کسی شود ک مگر از موت غافلی ک (سعدی)
لایق نشستن، شایسته جلوس در مجلس و بارگاه مقابل ایستادنی: و آن شصت مرد عیار پیشه هرکه نشستنی بود بنشستند و هرکه ایستادنی بود با یستادند
آبستن بودن، حالت زن یا حیوان ماده از هنگام گرفتن نطفه تا موقع زاییدن، بارداری
شایان ذکر
هر چیز قابل بستن، پارچه ای که بدان دسته کاغذ و کتاب و دفتر و جز آنها را بهم بندند، هر شربت فشرده یخ بسته، مخلوطی از شیر و شکر که در قالب مخصوص پر یخ ریزند و چرخانند تا غلیظ شود و ببندد و آن انواع دارد
روییدنی گیاه. یا رستنی ها گیاهان نباتات
گسستن، بریدن، قطع شدن
سوراخ کردنی
مخفّف واژۀ گریستن
گسیختن، گسستن، پاره شدن، پاره کردن
پاره شده، بریده شده، گسیخته
نوعی خوراک منجمد که از شیر، شکر، تخم مرغ و مواد دیگر تهیه می شود
قابل بستن، درخور بستن
قابل بستن، درخور بستن
گریستن: کسی را که در دل بود درد و غم گرستنش درمان بود لاجرم
لایق گفتن سزاوار گفتن، آنچه گفتن آن لازم باشد: در طالع تو چند سخن گفتنی همی بینم
لایق گشتن سزاوار گشتن
جدا شده منقطع، دور شده قطع شده، پراکنده پریشانمقابل متراکمانبوه: آن آمدن ابر گسسته نگر از دور گویی زکلنگان پراکنده قطاریست. (فرخی)، رها شده، از بین رفته نابود شده، وامانده (از راه رفتن) کوفته، باز شده گشاده: تنش جای دیگر دگر جای سر گشاده سلیح و گسسته کمر، ویران کرده درهم ریخته
جدا شدن پاره شدن، جدا کردن قطع کردن: داعیه مهر نیست رفتن و باز آمدن قاعده شوق نیست بستن و بگسیختن، (سعدی)، نقض کردن فسخ کردن (چنانکه حکم دادگاه)
((بَ تَ))
فرهنگ فارسی معین
مخلوطی از شیر و شکر و اسانس های مختلف میوه که در دستگاه مخصوص یخ می زند و می بندد و انواع گوناگون دارد، میوه ای، سنتی، چوبی، حصیری، کیم و غیره
گیاه، روییدنی
درخور گفتن