معنی گذشتنی گذشتنی قابل گذشتن، پایان یافتنی، فناشدنی، برای مثال هرگز به پنج روزه حیات گذشتنی / خرم کسی شود مگر از موت غافلی (سعدی۲ - ۶۸۰) تصویر گذشتنی فرهنگ فارسی عمید
گذشتنی گذشتنی قابل گذشتن شایسته عبور، پایان یافتنی فنا شدنی: هرگز به پنجروزه حیات گذشتنی خرم کسی شود ک مگر از موت غافلی ک (سعدی) فرهنگ لغت هوشیار
گذشتنی گذشتنی قابل گذشتن. به اتمام رسیدنی. پایان یافتنی. بسررسیدنی: هرگز به پنج روزه حیات گذشتنی خرم کسی شودمگر از موت غافلی. سعدی لغت نامه دهخدا
گذاشتنی گذاشتنی درخور گذاشتن. سزاوار توجه نکردن و به جا ماندن: این زن و زور و زر گذاشتنی است مهرش اندر درون نکاشتنی است. اوحدی لغت نامه دهخدا
گذشتن گذشتن سرآمدن و به پایان رسیدن وقت و زمانکنایه از بخشودنگذر کردن، عبور کردنکنایه از مردنکنایه از روی دادن فرهنگ فارسی عمید