جدول جو
جدول جو

معنی گزما - جستجوی لغت در جدول جو

گزما
(گَ)
نوعی از ترشک. (ناظم الاطباء). نوعی از ریواس
لغت نامه دهخدا
گزما
از توابع دو هزار واقع در منطقه ی تنکابن
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از زگما
تصویر زگما
(دخترانه)
نام پلی در زمان سلوکیآنکه سلوکیه را به شهر آپاما وصل می کرد
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از آزما
تصویر آزما
آزمودن، پسوند متصل به واژه به معنای آزماینده مثلاً بخت آزما، جنگ آزما، رزم آزما، زورآزما
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گزمه
تصویر گزمه
شبگرد، پاسبان، عسس
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گزمار
تصویر گزمار
مار گزنده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اگزما
تصویر اگزما
نوعی بیماری پوستی که باعث تورم، سرخ شدن، پوسته شدن، تاول و ترشح در سطح پوست می شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گرما
تصویر گرما
گرمی هوا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گاما
تصویر گاما
حرف سوم الفبای یونانی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گزمر
تصویر گزمر
عمل اندازه گیری وسعت زمین یا ساختمان
فرهنگ فارسی عمید
(گَ)
ده کوچکی است از دهستان کوهبنان بخش راور شهرستان کرمان، واقع در 50000گزی شمال باختری راور و 3000گزی شمال راه فرعی راور به کوهبنان. دارای 2 خانوار است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(گَ)
مار گزنده. (آنندراج) (انجمن آرا) :
نکردی مشورت با ما در این کار
نهادی پای بر دنبال گزمار.
نزاری قهستانی
لغت نامه دهخدا
حساب مساحت ساختمانها و عمارات: صاحبا، پایه قدر تو از ان بیشتر است که توان کرد با طناب تخیل گزمر. (ملاطغرا)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گرما
تصویر گرما
حرارت، مقابل سرما
فرهنگ لغت هوشیار
یونانی سیمین وات در دبیره یونانی حرف سوم از الفبای یونانی که بدین صورت نویسند: ، نام حرف سوم از حروف فلکی و آن علامت ستاره قدر سوم صور فلکی است و علامت آن نیز است، واحدیست برای وزن دارو های دقیق و مهم. هر صد گاما تقریبا برابر 10000، 1 گرم است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گزمه
تصویر گزمه
پاسبان، شبگرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آزما
تصویر آزما
در ترکیبات بمعنی آزماینده آید: بخت آزما جنگ آزما رزم آزما
فرهنگ لغت هوشیار
مار گزنده: نکردی مشورت با ما در این کار نهادی پای بر دنبال گزمار. (نزاری)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آزما
تصویر آزما
((ی))
در ترکیبات به معنی آزماینده آید، جنگ آزما، بخت آزما، رزم آزما
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گاما
تصویر گاما
حرف سوم از الفبای یونانی، یک میلیونم گرم، واحد شدت مغناطیسی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گرما
تصویر گرما
((گَ))
حرارت، سختی گرما
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گزمه
تصویر گزمه
((گَ مِ))
شبگرد، پاسبان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گزمر
تصویر گزمر
((گَ مَ))
حساب مساحت ساختمان ها و عمارات
فرهنگ فارسی معین
((اِ زِ))
نوعی بیماری جلدی که عوارض آن عبارت است از تورم پوست و سرخ شدن آن و بروز تاول های ریز که بعد از پوسته شدن خارش بسیار دارد و گاهی تاول ها آب پس می دهد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گرما
تصویر گرما
حرارت
فرهنگ واژه فارسی سره
جرب، حکه، سودا، گری
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از گرما
تصویر گرما
Hotness, Warmth
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از گرما
تصویر گرما
chaleur
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از گرما
تصویر گرما
Hitze, Wärme
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از گرما
تصویر گرما
gorąco, ciepło
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از گرما
تصویر گرما
жар , тепло
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از گرما
تصویر گرما
спека , тепло
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از گرما
تصویر گرما
calor, calidez
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از گرما
تصویر گرما
calor
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از گرما
تصویر گرما
calore
دیکشنری فارسی به ایتالیایی