آنچه بگزد با نیش یا دندان: دو مار بد گزنده بر دو لب تو دوسان زآن قلیۀ چو طاعون زان نان همچو نخجد. منجیک. مناز بر دم دنیا که کژدمش بگزدت ز کژدمش به حذر باش کش گزنده دمست. ناصرخسرو. از دور نگه کنی سوی من گویی که یکی گزنده مارم. ناصرخسرو. گفتم زمین سیم. گفت جای گزندگان است. (قصص الانبیاء ص 5). دیدم که زبان سگ گزنده ست دندان جفاش از آن شکستم. خاقانی. ، سوزنده: گزنده گشت چه چیز؟آب چون چه ؟ چون کژدم خلنده گشت همی باد چون چه ؟ چون پیکان. فرخی
آنچه بگزد با نیش یا دندان: دو مار بد گزنده بر دو لب تو دوسان زآن قلیۀ چو طاعون زان نان همچو نخجد. منجیک. مناز بر دم دنیا که کژدمش بگزدت ز کژدمش به حذر باش کش گزنده دمست. ناصرخسرو. از دور نگه کنی سوی من گویی که یکی گزنده مارم. ناصرخسرو. گفتم زمین سیم. گفت جای گزندگان است. (قصص الانبیاء ص 5). دیدم که زبان سگ گزنده ست دندان جفاش از آن شکستم. خاقانی. ، سوزنده: گزنده گشت چه چیز؟آب چون چه ؟ چون کژدم خلنده گشت همی باد چون چه ؟ چون پیکان. فرخی
چکش و پتک دراز مسگران باشد که میان ظروف بدان عمیق سازند. (برهان) (آنندراج) : به کلبتینم اگر سر جدا کنی چون شمع نکوبد آهن سرد طمع گزینۀ من. خاقانی. ، گنجینه و مخزن. (برهان) (آنندراج). گزنه. غزنه. غزنی. غزنین. جزنق (معرب) = گنجه. (حاشیۀ برهان قاطع چ معین) ، کرباس گنده را نیز گویند که از آن خیمه و سایبان سازند و فقیران و مسکینان جامه کنند. (برهان). کرباس سطبر که از آن خیمه و چادر سفری سازند
چکش و پتک دراز مسگران باشد که میان ظروف بدان عمیق سازند. (برهان) (آنندراج) : به کلبتینم اگر سر جدا کنی چون شمع نکوبد آهن سرد طمع گزینۀ من. خاقانی. ، گنجینه و مخزن. (برهان) (آنندراج). گزنه. غزنه. غزنی. غزنین. جزنق (معرب) = گنجه. (حاشیۀ برهان قاطع چ معین) ، کرباس گنده را نیز گویند که از آن خیمه و سایبان سازند و فقیران و مسکینان جامه کنند. (برهان). کرباس سطبر که از آن خیمه و چادر سفری سازند