دهی است از دهستان شبانکارۀ بخش برازجان شهرستان بوشهر واقع، در 24000گزی شمال باختر برازجان و 7000گزی رود حله. هوای آن گرم دارای 80 تن سکنه است. آب آنجا از رود خانه شاپور تأمین میشود. محصول آن غلات و خرما و صیفی و شغل اهالی زراعت است و راه فرعی دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
دهی است از دهستان شبانکارۀ بخش برازجان شهرستان بوشهر واقع، در 24000گزی شمال باختر برازجان و 7000گزی رود حله. هوای آن گرم دارای 80 تن سکنه است. آب آنجا از رود خانه شاپور تأمین میشود. محصول آن غلات و خرما و صیفی و شغل اهالی زراعت است و راه فرعی دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
دهی است از دهستان رودمیان خواف بخش خواف شهرستان تربت حیدریه، واقع در 10هزارگزی باختر رود و 10هزارگزی جنوب باختری راه شوسۀ عمومی تربت به نیازآباد. هوای آن کوهستانی و معتدل است. سکنۀ آن 88 تن می باشد و آب آن از قنات است. محصولاتش غلات و پنبه و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان قالی وکرباس بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی است از دهستان رودمیان خواف بخش خواف شهرستان تربت حیدریه، واقع در 10هزارگزی باختر رود و 10هزارگزی جنوب باختری راه شوسۀ عمومی تربت به نیازآباد. هوای آن کوهستانی و معتدل است. سکنۀ آن 88 تن می باشد و آب آن از قنات است. محصولاتش غلات و پنبه و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان قالی وکرباس بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی است از دهستان شراء بخش سیمینه رود شهرستان همدان، واقع در 28000گزی شمال خاور همدان و 4000گزی شاهبداق. هوای آن سرد، دارای 108 تن سکنه است. آب آنجا از چشمه تأمین میشود و محصول آن غلات و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
دهی است از دهستان شراء بخش سیمینه رود شهرستان همدان، واقع در 28000گزی شمال خاور همدان و 4000گزی شاهبداق. هوای آن سرد، دارای 108 تن سکنه است. آب آنجا از چشمه تأمین میشود و محصول آن غلات و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
دهی است از دهستان عشق آباد بخش فدیشۀ شهرستان نیشابور واقع در 15 هزارگزی شمال خاوری فدیشه. هوای آن معتدل. دارای 43 تن سکنه است. محصول آن غلات و تریاک. آب آنجا از قنات تأمین میشود. شغل اهالی زراعت و مالداری و کرباس بافی است. راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی است از دهستان عشق آباد بخش فدیشۀ شهرستان نیشابور واقع در 15 هزارگزی شمال خاوری فدیشه. هوای آن معتدل. دارای 43 تن سکنه است. محصول آن غلات و تریاک. آب آنجا از قنات تأمین میشود. شغل اهالی زراعت و مالداری و کرباس بافی است. راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
مرکب از هرگز + یاء نسبت. (حاشیۀ برهان چ معین). ابدی و لایزالی. (آنندراج) (برهان). ابدی. سرمدی. همیشگی. فناناپذیر. (یادداشت به خط مؤلف) : زمین را بلندی نبد جایگاه یکی هرگزی تیره بود و سیاه. فردوسی. ای طمع کرده به نادانی، به عمر هرگزی با فزونی و کمی، مر هرگزی را کی سزی ؟ ناصرخسرو. - ناهرگزی، ناپایدار. فناپذیر. به کنایت دنیا: اندر این ناهرگزی از بهر آن آوردمان تا بیلفنجیم از اینجا ملک و مال هرگزی. ناصرخسرو
مرکب از هرگز + یاء نسبت. (حاشیۀ برهان چ معین). ابدی و لایزالی. (آنندراج) (برهان). ابدی. سرمدی. همیشگی. فناناپذیر. (یادداشت به خط مؤلف) : زمین را بلندی نبد جایگاه یکی هرگزی تیره بود و سیاه. فردوسی. ای طمع کرده به نادانی، به عمر هرگزی با فزونی و کمی، مر هرگزی را کی سزی ؟ ناصرخسرو. - ناهرگزی، ناپایدار. فناپذیر. به کنایت دنیا: اندر این ناهرگزی از بهر آن آوردمان تا بیلفنجیم از اینجا ملک و مال هرگزی. ناصرخسرو
عاقلی. زیرکی. دانایی. (از برهان). بباید دانست که حکمت را دو طرف افراط و تفریط است طرف افراط گربزی و طرف تفریط خمود و بلاهت است. (برهان) (جهانگیری). علی گفت: ای ابن عم (خطاب به عبداﷲ بن عباس) تو و معاویه هر دو دعوی گربزی دارید، من از تو آن خواهم که با من مشورت کنی اگر فرمان تو نکنم فرمان من کنی. (ترجمه تاریخ طبری بلعمی). آن خوری آنجا که با تو باشد از ایدر جای ستم نیست آن و گربزی و فن. ناصرخسرو (دیوان چ عبدالرسولی ص 325). گفت کآن گربزی و رایت کو وآن درفش گره گشایت کو. نظامی. ، خبث. ناپاکی. دستان. فسون. افسون. حیله: وآن جان ترا همی کند تلقین با کوشش مور و گربزی راسو. ناصرخسرو. عارضی برمال و ملک و تا رسی بر آب و نان کشته ای بر خاک نادانی درخت گربزی. ناصرخسرو. که تاجمع کرد آن زر از گربزی پراکنده شد لشکر ازعاجزی. سعدی. ، دلیری، بزرگی. (برهان)
عاقلی. زیرکی. دانایی. (از برهان). بباید دانست که حکمت را دو طرف افراط و تفریط است طرف افراط گربزی و طرف تفریط خمود و بلاهت است. (برهان) (جهانگیری). علی گفت: ای ابن عم (خطاب به عبداﷲ بن عباس) تو و معاویه هر دو دعوی گربزی دارید، من از تو آن خواهم که با من مشورت کنی اگر فرمان تو نکنم فرمان من کنی. (ترجمه تاریخ طبری بلعمی). آن خوری آنجا که با تو باشد از ایدر جای ستم نیست آن و گربزی و فن. ناصرخسرو (دیوان چ عبدالرسولی ص 325). گفت کآن گربزی و رایت کو وآن درفش گره گشایت کو. نظامی. ، خبث. ناپاکی. دستان. فسون. افسون. حیله: وآن جان ترا همی کند تلقین با کوشش مور و گربزی راسو. ناصرخسرو. عارضی برمال و ملک و تا رسی بر آب و نان کشته ای بر خاک نادانی درخت گربزی. ناصرخسرو. که تاجمع کرد آن زر از گربزی پراکنده شد لشکر ازعاجزی. سعدی. ، دلیری، بزرگی. (برهان)
دهی است از دهستان شهرنوبالا ولایت باخرز بخش طیبات شهرستان مشهد، واقع در 48هزارگزی شمال باختری طیبات. هوای آن معتدل و دارای 247 تن سکنه است. آب آنجا از چشمه و قنات تأمین میشود. محصول آن غلات و تریاک و بنشن و شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
دهی است از دهستان شهرنوبالا ولایت باخرز بخش طیبات شهرستان مشهد، واقع در 48هزارگزی شمال باختری طیبات. هوای آن معتدل و دارای 247 تن سکنه است. آب آنجا از چشمه و قنات تأمین میشود. محصول آن غلات و تریاک و بنشن و شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
دهی است از دهستان گدارچیتی بخش هندیجان شهرستان خرمشهر واقع در38 هزارگزی شمال خاوری هندیجان و 3 هزارگزی جنوب راه اتومبیل رو بهبهان به دشت. هوای آن گرم و دارای 562تن سکنه است. آب آنجا از رود خانه زهره تأمین میشود و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و حشم داری است. راه آن در تابستان اتومبیلرو است. ساکنین از طایفۀ شریفات هستند و این آبادی در دو محل بفاصله دو هزارگزی واقع شده اند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
دهی است از دهستان گدارچیتی بخش هندیجان شهرستان خرمشهر واقع در38 هزارگزی شمال خاوری هندیجان و 3 هزارگزی جنوب راه اتومبیل رو بهبهان به دشت. هوای آن گرم و دارای 562تن سکنه است. آب آنجا از رود خانه زهره تأمین میشود و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و حشم داری است. راه آن در تابستان اتومبیلرو است. ساکنین از طایفۀ شریفات هستند و این آبادی در دو محل بفاصله دو هزارگزی واقع شده اند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
خواهر قدیس گریگوریوس نازیانزی است که در حدود 370م. متولد شده است. مثال کامل و باهری از مادرش بوده است. برادر او پس از مرگش وصف اورا با مرثیه بیان کرده است. (اعلام المنجد ص 368)
خواهر قدیس گریگوریوس نازیانزی است که در حدود 370م. متولد شده است. مثال کامل و باهری از مادرش بوده است. برادر او پس از مرگش وصف اورا با مرثیه بیان کرده است. (اعلام المنجد ص 368)
نام پهلوانی بوده تورانی که خود بمدد افراسیاب آمده بود و افراسیاب او را به نزدیک پیران ویسه به جنگ طوس و رستم فرستاد. (برهان) (آنندراج). نام پهلوان ایرانی. (ولف) : چو گرگوی جنگی سوی میسره بیامدچو خور بیش برج بره. فردوسی. رجوع به گرگوز شود
نام پهلوانی بوده تورانی که خود بمدد افراسیاب آمده بود و افراسیاب او را به نزدیک پیران ویسه به جنگ طوس و رستم فرستاد. (برهان) (آنندراج). نام پهلوان ایرانی. (ولف) : چو گرگوی جنگی سوی میسره بیامدچو خور بیش برج بره. فردوسی. رجوع به گرگوز شود
دهی است از دهستان کارواندر بخش خاش شهرستان زاهدان، واقع در 56000گزی جنوب باختری خاش و 7000گزی شمال شوسۀ خاش به ایرانشهر. دارای 35 تن سکنه. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
دهی است از دهستان کارواندر بخش خاش شهرستان زاهدان، واقع در 56000گزی جنوب باختری خاش و 7000گزی شمال شوسۀ خاش به ایرانشهر. دارای 35 تن سکنه. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
حیله گری مکاری محیلی: بزابه از راه تملق و گربزی هشت بار روی بر زمین نهاد ترسان و لرزان، زیرکی و دانایی هوشیاری: علی ع گفت: ای ابن عم (خطاب بعبد الله ابن عباس) تو و معاویه هر دو دعوی گربزی دارید من از تو آن خواهم که با من مشورت کنی اگر فرمان تو نکنم فرمان من کنی، دلیری دلاوری شجاعت
حیله گری مکاری محیلی: بزابه از راه تملق و گربزی هشت بار روی بر زمین نهاد ترسان و لرزان، زیرکی و دانایی هوشیاری: علی ع گفت: ای ابن عم (خطاب بعبد الله ابن عباس) تو و معاویه هر دو دعوی گربزی دارید من از تو آن خواهم که با من مشورت کنی اگر فرمان تو نکنم فرمان من کنی، دلیری دلاوری شجاعت