- گروهه
- گروه
برای مثال ز بس گروهۀ زنبوره های تندرغو / ز بس گلولۀ خمپاره های تنّین ون (قاآنی - ۶۲۸)
گلولۀ خمیر یا گل یا پنبه امثال آن
معنی گروهه - جستجوی لغت در جدول جو
- گروهه
- گلوله ریسمان و پنبه: هر غنیمتی که می افتد از اندک و بیش تا گروهه ریسمانی یا پاره ای پشم هیچکس سوزنی تصرف نکردی، گلوله خمیر زواله: گروهه چو شد پهن باز از تنور برآمد چو خور گفتم از بیخودی... (احمد اطعمه)، حلوایی است کلیچه کریچه کعب الغزال
- گروهه ((گُ هِ))
- گلوله، گلوله ای که از پنبه، خمیر یا هر چیز دیگر باشد
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
دسته جمعی، جمعی
جانوری است که صیادان کنار دام بندند تا جانوران دیگر فریب خورده و در دام افتند پایدام ملواح
زیرکی
نادرست نویسی گروهه گروهه گلوله (خواه از سنگ باشد خواه از گل خواه از چیزی دیگر)
جمع و گروه، مردم
غضروف و پی و عصب
((خُ هَ یا هِ))
فرهنگ فارسی معین
خروسه. خروسک، جانوری است که صیادان کنار دام بندند تا جانوران دیگر فریب خورده در دام افتند، پایدام، ملواح
پرنده ای که در کنار دام می بستند تا پرندگان دیگر به هوای او بر روی دام بنشینند و به دام بیفتند
Cliquish
exclusivo
exklusiv
ekskluzywny
групповой
груповий
excluyente
exclusif
esclusivo
exclusief
गुटबंदी
eksklusif
קְבוּעִי
dışlayıcı
wa kipekee
গ্রুপভিত্তিক
گروہی
تحزّبيٌّ