جدول جو
جدول جو

معنی گروهه

گروهه
گروه برای مثال ز بس گروهۀ زنبوره های تندرغو / ز بس گلولۀ خمپاره های تنّین ون (قاآنی - ۶۲۸)
گلولۀ خمیر یا گل یا پنبه امثال آن
تصویری از گروهه
تصویر گروهه
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با گروهه

گروهه

گروهه
گلوله ریسمان و پنبه: هر غنیمتی که می افتد از اندک و بیش تا گروهه ریسمانی یا پاره ای پشم هیچکس سوزنی تصرف نکردی، گلوله خمیر زواله: گروهه چو شد پهن باز از تنور برآمد چو خور گفتم از بیخودی... (احمد اطعمه)، حلوایی است کلیچه کریچه کعب الغزال
فرهنگ لغت هوشیار

گروهه

گروهه
دکچی باشد و آن گلولۀ ریسمانی است که در وقت رشتن بر دوک پیچد و بعربی نصیله خوانند. (برهان). دوکچی و بتازی وشیعه. (انجمن آرا). بباید دانست که لفظ نصیله بمعنی دکچی در کتب متعارفۀ لغت عربی بنظر نرسیده اما نصل بمعنی ریسمانی که از دوک برآید نوشته اند، و این بمعنی مطلوب یعنی دکچه صریح نیست و بدین معنی آنچه درلغت عرب موضوع و در کتب متداوله مسطور گشته لفظ وشیعه و دجاجه است چنانکه بر متتبع پوشیده نیست. (حاشیۀ برهان چ معین از حاشیۀ برهان چ کلکته) : آمد یک بیوه زن مسکینی درویش و دو گروهه ریسمان انداخت. (ترجمه دیاتسارون، انجیل مرقس باب 12 ص 270)
لغت نامه دهخدا

گروهه

گروهه
گلوله خواه گلولۀ ریسمان باشد و خواه گلولۀ توپ وتفنگ و گلولۀ بازی و گلولۀ خمیر نان و پنبه و گلولۀ کمان گروهه و امثال آن و بعربی جلاهق خوانند. (برهان) (آنندراج). گلولۀ کمان گروهه و امثال آن و بعربی جلاهق خوانند. (برهان) (آنندراج). گلولۀ ریسمان که عورات می ریسند و آن را فرموک و دستگی نیز میگویند. (جهانگیری). بُندُق. (غیاث) (آنندراج) :
گره به روی و میان پای پرگروهۀ هار.
مختاری.
بگوه کودک یک ماهه ریده جلق زدی
بگوی لخلخه برداشتی گروهۀ هار.
سوزنی.
هر غنیمتی که می افتد از اندک و بیش تا گروهۀ ریسمانی یا پارۀ پشم، هیچکس سوزنی تصرف نکردی. (ترجمه تاریخ اعثم کوفی ص 32) ، حلوایی باشد که عربان کعب الغزال گویند. (برهان) (جهانگیری) (انجمن آرا). و آن را کلیچه گویند. (انجمن آرا). کریچه. (جهانگیری) ، گلولۀ خمیر. (آنندراج). زواله. (جهانگیری) :
چون تو ترتیب نان و خوان سازی
سه گروهه سپهر لاک تو باد.
؟ (آنندراج).
گروهه چو شد پهن باز از تنور
برآمد چو خور گفتم از بیخودی.
احمد اطعمه (از فرهنگ سروری ج 3 ص 1233).
، گروه و جماعت مردم. (برهان). رجوع به گروه شود
لغت نامه دهخدا

خروهه

خروهه
جانوری است که صیادان کنار دام بندند تا جانوران دیگر فریب خورده و در دام افتند پایدام ملواح
فرهنگ لغت هوشیار

قروهه

قروهه
نادرست نویسی گروهه گروهه گلوله (خواه از سنگ باشد خواه از گل خواه از چیزی دیگر)
فرهنگ لغت هوشیار