مرکب از شام باضافۀ گاه و آن بمعنی هنگام شام، گاه آغازیدن شب و سپری شدن روز، رجوع به ’آن’ در این لغت نامه شود: بامدادان بر چکک، چون چاشتگاهان بر شخج نیمروزان بر لبینا، شامگاهان بر دنه، منوچهری، چونانکه همی بامداد روشن تاریک شود وقت شامگاهان، ناصرخسرو، آتشی راکه همه روزه کند روزه بلند شامگاهان به یکی لحظه کند پست فقاع، سوزنی
مرکب از شام باضافۀ گاه و آن بمعنی هنگام شام، گاه آغازیدن شب و سپری شدن روز، رجوع به ’آن’ در این لغت نامه شود: بامدادان بر چکک، چون چاشتگاهان بر شخج نیمروزان بر لبینا، شامگاهان بر دنه، منوچهری، چونانکه همی بامداد روشن تاریک شود وقت شامگاهان، ناصرخسرو، آتشی راکه همه روزه کند روزه بلند شامگاهان به یکی لحظه کند پست فقاع، سوزنی
حمام که آن را گرمابه نیز گویند. (جهانگیری) (برهان) (آنندراج) : ببانگ ماهی بریان و ریش بزغاله بحرمت رسن و دلو چاه گرامابان. بدیع سیفی (از جهانگیری). ، گرمابه بان هم هست که استاد حمامی باشد. (برهان) (آنندراج). از بیت فوق به اندک تکلفی این معنی را نیز میتوان فهمید. (حاشیۀ برهان قاطع چ معین). رجوع به گرمابه بان شود
حمام که آن را گرمابه نیز گویند. (جهانگیری) (برهان) (آنندراج) : ببانگ ماهی بریان و ریش بزغاله بحرمت رسن و دلو چاه گرامابان. بدیع سیفی (از جهانگیری). ، گرمابه بان هم هست که استاد حمامی باشد. (برهان) (آنندراج). از بیت فوق به اندک تکلفی این معنی را نیز میتوان فهمید. (حاشیۀ برهان قاطع چ معین). رجوع به گرمابه بان شود
گرمابه بان استاد حمامی، گرمابه حمام. توضیح: این بیت را برای هر یک از دو معنی فوق شاهد آورده اند: ببانگ ماهی بریان و ریش بزغاله بحرمت رسن و دلو چاه گرمابان. (بدیع سیفی)
گرمابه بان استاد حمامی، گرمابه حمام. توضیح: این بیت را برای هر یک از دو معنی فوق شاهد آورده اند: ببانگ ماهی بریان و ریش بزغاله بحرمت رسن و دلو چاه گرمابان. (بدیع سیفی)