جدول جو
جدول جو

معنی شامگاهان

شامگاهان
در وقت شامگاه، برای مثال چو نان که همی بامداد روشن / تاریک شود وقت شامگاهان (ناصرخسرو - ۱۵۶)
تصویری از شامگاهان
تصویر شامگاهان
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با شامگاهان

شامگاهان

شامگاهان
مرکب از شام باضافۀ گاه و آن بمعنی هنگام شام، گاه آغازیدن شب و سپری شدن روز، رجوع به ’آن’ در این لغت نامه شود:
بامدادان بر چکک، چون چاشتگاهان بر شخج
نیمروزان بر لبینا، شامگاهان بر دنه،
منوچهری،
چونانکه همی بامداد روشن
تاریک شود وقت شامگاهان،
ناصرخسرو،
آتشی راکه همه روزه کند روزه بلند
شامگاهان به یکی لحظه کند پست فقاع،
سوزنی
لغت نامه دهخدا

ناآگاهان

ناآگاهان
غفلهً، بغتهً، ناگاه، ناگاهان، ناگه، ناگهان، علی العمیاء، ندانسته
لغت نامه دهخدا