جدول جو
جدول جو

معنی گرمگاهان

گرمگاهان
هنگام گرما، گرمای میان روز
تصویری از گرمگاهان
تصویر گرمگاهان
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با گرمگاهان

شامگاهان

شامگاهان
در وقت شامگاه، برای مِثال چو نان که همی بامداد روشن / تاریک شود وقت شامگاهان (ناصرخسرو - ۱۵۶)
شامگاهان
فرهنگ فارسی عمید

شامگاهان

شامگاهان
مرکب از شام باضافۀ گاه و آن بمعنی هنگام شام، گاه آغازیدن شب و سپری شدن روز، رجوع به ’آن’ در این لغت نامه شود:
بامدادان بر چکک، چون چاشتگاهان بر شخج
نیمروزان بر لبینا، شامگاهان بر دنه،
منوچهری،
چونانکه همی بامداد روشن
تاریک شود وقت شامگاهان،
ناصرخسرو،
آتشی راکه همه روزه کند روزه بلند
شامگاهان به یکی لحظه کند پست فقاع،
سوزنی
لغت نامه دهخدا

گرمابان

گرمابان
گرمابه بان استاد حمامی، گرمابه حمام. توضیح: این بیت را برای هر یک از دو معنی فوق شاهد آورده اند: ببانگ ماهی بریان و ریش بزغاله بحرمت رسن و دلو چاه گرمابان. (بدیع سیفی)
فرهنگ لغت هوشیار

مرماهان

مرماهان
مرماحوز است. (از فهرست مخزن الادویه). رجوع به مرماحوز شود
لغت نامه دهخدا

گرمابان

گرمابان
حمام که آن را گرمابه نیز گویند. (جهانگیری) (برهان) (آنندراج) :
ببانگ ماهی بریان و ریش بزغاله
بحرمت رسن و دلو چاه گرامابان.
بدیع سیفی (از جهانگیری).
، گرمابه بان هم هست که استاد حمامی باشد. (برهان) (آنندراج). از بیت فوق به اندک تکلفی این معنی را نیز میتوان فهمید. (حاشیۀ برهان قاطع چ معین). رجوع به گرمابه بان شود
لغت نامه دهخدا