- گرمگاه
- میان روز که هوا گرم است، ظهر، هنگام ظهر، جای گرم
معنی گرمگاه - جستجوی لغت در جدول جو
- گرمگاه
- میان روز که هوا بنهایت گرمی است: گرمگاهی که چو دوزخ بدمد باد سموم تف با حورا چون نکهت حورا بیند. (خاقانی)
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
هنگام گرما، گرمای میان روز
هنگام گرمای روز گرمگاه
خیمه گاه خرگاه بزرگ و مدور
آلت تناسل
اطراف کمر، تهیگاه، کمر
اطراف کمر
جایی در دیگ بریان پلو که محاذی گردن گوسفند بریان باشد
آلت تناسلی (مرد یا زن)
میان روز که هوا بسیار گرم است
آلت تناسلی، شرم جای
میان روز که هوا بنهایت گرمی است: گرمگاهی که چو دوزخ بدمد باد سموم تف با حورا چون نکهت حورا بیند. (خاقانی)
تقاطع
مقبره، قبر، مدفن
تفرجگاه
معبر، معبر، مسیر
تربیت کننده، مربی
مجلس شراب و جشن و جای عیش و شادمانی و ضیافت خانه
جای بیم و ترس
هنگام صبح، صبحگاه، بامداد
آموزگاه آموزشگاه مدرسه مکتب
غروب، آقشام
احیانا
وطن، موطن، مسکن، گور، مزار
میدان جنگ، مکان جنگ کردن
محل کشت، کشتزار، روستا
محل جگر در شکم
جای چریدن حیوانات علفخوار