جدول جو
جدول جو

معنی کیهه - جستجوی لغت در جدول جو

کیهه
تمشک
تصویری از کیهه
تصویر کیهه
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از فکیهه
تصویر فکیهه
خوش منشی خوشخویی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دیهه
تصویر دیهه
قریه، روستا و قصبه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کینه
تصویر کینه
تنفر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از کوهه
تصویر کوهه
آذی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از سیهه
تصویر سیهه
فاحشه، زن بدکار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شیهه
تصویر شیهه
آواز اسب، بانگ اسب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کینه
تصویر کینه
دشمنی، عداوت، بغض، انتقام، جنگ
کینه به دل گرفتن: احساس دشمنی پیدا کردن
کینه خواستن: انتقام گرفتن
کینه جستن: انتقام گرفتن، کینه خواستن
کینه توختن: انتقام گرفتن، کینه خواستن
کینه داشتن: دشمنی داشتن
کینه ساختن: جنگیدن
کینۀ شتری: کنایه از کینۀ شدید و ماندگار
کینه کشیدن: انتقام گرفتن، جنگیدن
کینه ورزیدن: دشمنی ورزیدن، انتقام جستن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دیهه
تصویر دیهه
روستا، ده، قریه، آبادی، دهکده، کل، رستاق
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کیسه
تصویر کیسه
پارچه ای که اطراف آن را دوخته و چیزی در آن بریزند، جیب
کیسۀ صفرا: در علم زیست شناسی کیسۀ گلابی شکل که در زیر کبد قرار دارد و صفرا در آن ذخیره می شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کوهه
تصویر کوهه
تل، پشته، بلندی و برآمدگی چیزی، برآمدگی جلو و عقب زین اسب، موج آب، نهیب، حمله، برای مثال چو در معرکه برکشم تیغ تیز / به کوهه کنم کوه را سنگ ریز (نظامی۵ - ۷۹۴)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کریهه
تصویر کریهه
سختی جنگ، پیتاره، بد آمد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کوهه
تصویر کوهه
زین اسب، موج آب و بمعنی نهیب و حمله
فرهنگ لغت هوشیار
پارچه ای که از کرباس یا از جامه دیگر دوزند بزرگ و کوچک و در آن پول و دیگر چیزها نهند، کیس
فرهنگ لغت هوشیار
محله کوچک بر زن: تا چهار دانگ شب در کوچه ها و محلات بسیار بود، خیابان: کوچه ای بود که آنرا کو طراز میگفتند در آن کوچه پنجاه کاروانسرای نیکو و در هر یک از بیاعان و حجره داران بسیار نشسته بودند، راه تنگ و باریک در شهر یا ده. یا کوچه باستان. دنیا عالم. یا کوچه بن بست. کوچه ای که آخر آن مسدود است و راه بخارج ندارد. دل مرا زخ زلف او رها یی نیست بدرز کوچه بن بست هیچکس نزده است. (صائب) یا کوچه خطر. عالم دنیا. یا کوچه خموشان. گورستان قبرستان: یاد شهادت عشق در کوچه خموشان کاسودگی ز ما برد غوغای زندگانی. یا کوچه سلامت. کوچه ای که برای گرفتن قلعه در زیر زمین کنند و قلعه گیران بدان راه دارند: دیوانه شو که عشرت طفلانه جهان در کوچه سلامت زنجیر بوده است. (صائب) توضیح یا خود را به کوچه علی چپ زدن، از موضوع مورد بحث بموضوع دیگر پرداختن، تجاهل کردن، یا کوچه را عوض کردن، اشتباه کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کیوه
تصویر کیوه
کاهو خس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کینه
تصویر کینه
بغض، کین، دشمنی، عداوت، بدخواهی و آزار کسی در دل پنهان داشتن
فرهنگ لغت هوشیار
پیمایش پیمانه ای باشد که بدان غله و آرد و چیز های دیگر پیمایند. توضیح طبق فرمان غازان خان (مغول) واحدی بود معادل 10 من تبریز. توضیح، کیله در بعضی شهر ها از جمله اراک (سلطان آباد) مستعمل است و آن ظرفی است چوبی و گرد که حجم آن وقتی که پروممتلی باشد معادل یک من تبریز است. همچنین کیله برای توزین ماست و دوغ بکار میرود و آن ظرفی است سفالی که یک من و یک چارک تبریز (5 چارک) گنجایش دارد (مکی نژاد)
فرهنگ لغت هوشیار
تخم مرغ مرغانه کیل: انگلیسی (ستون فقرات کشتی) شاه تیر کشتی، کشتی زغالکش، باژ بندر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گیهه
تصویر گیهه
از قبیل کاه و ینجه و جز آن که خوراک ستوران باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شیهه
تصویر شیهه
((شَ هِ))
آواز اسب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کینه
تصویر کینه
((نِ))
دشمنی، عداوت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کیله
تصویر کیله
((کَ لَ یا لِ))
پیمانه، در فارسی پیمانه ای باشد که با آن غله و آرد و چیزهای دیگر را وزن کنند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کیسه
تصویر کیسه
((س))
پارچه ای که اطراف آن را دوخته باشند تا بتوان چیزی در آن ریخت، جیب
کیسه دوختن برای چیزی: طمع کردن در آن چیز
از کیسه خلیفه بخشیدن: کنایه از از جیب دیگری یا به حساب دیگری بخشیدن
سر کیسه را شل کردن: کنایه از پول خرج کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کوهه
تصویر کوهه
((هَ یا هِ))
کوهان شتر، ارتفاع و بلندی هر چیز، موج آب، نهیب و حمله
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کیله
تصویر کیله
پیمانه، جیره، سهم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شیهه
تصویر شیهه
آواز اسب، بانگ اسب
فرهنگ فارسی عمید
بر گرفته از} چیو {که گزیرکی است سکز رومی (علک الروم) از گیاهان علک رومی علک الروم مصطکی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کهه
تصویر کهه
کاه تبن
فرهنگ لغت هوشیار