قریه ای است یک فرسنگ و نیمی مغرب رام هرمز. (فارسنامۀ ناصری). دهی مرکز دهستان شهریاری است و در بخش رام هرمز شهرستان اهواز واقع است و 340 تن سکنه دارد که از طایفۀلر و عرب هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
قریه ای است یک فرسنگ و نیمی مغرب رام هرمز. (فارسنامۀ ناصری). دهی مرکز دهستان شهریاری است و در بخش رام هرمز شهرستان اهواز واقع است و 340 تن سکنه دارد که از طایفۀلر و عرب هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
پناهگاه کوچکی که فالیزبانان و شکارچیان با شاخ و برگ درختان در بیابان برای خود درست می کنند، کریچ، کرچه، کریچه، گریچ، کازه آبکامه، نان خورشی که از شیر و ماست و بعضی چیزهای دیگر درست کنند، گندم یا جو یا نان خشک که در آب یا شیر یا ماست بخیسانند و داروهایی نیز به آن بیفزایند و بعد در آفتاب خشک کنند
پناهگاه کوچکی که فالیزبانان و شکارچیان با شاخ و برگ درختان در بیابان برای خود درست می کنند، کُریچ، کُرچه، کُریچِه، گُریچ، کازِه آبکامِه، نان خورشی که از شیر و ماست و بعضی چیزهای دیگر درست کنند، گندم یا جو یا نان خشک که در آب یا شیر یا ماست بخیسانند و داروهایی نیز به آن بیفزایند و بعد در آفتاب خشک کنند
قراردادی که طی آن شخص هر گونه خطر، زیان و خسارتی را که ممکن است به جان یا مال او وارد شود، با پرداخت حق معینی به عهدۀ شرکت ها یا بنگاه های مخصوص این کار می گذارد که هرگاه آن خطر یا خسارت به او رسید بیمه کننده غرامت آن را بدهد، شرکت بیمه گر
قراردادی که طی آن شخص هر گونه خطر، زیان و خسارتی را که ممکن است به جان یا مال او وارد شود، با پرداخت حق معینی به عهدۀ شرکت ها یا بنگاه های مخصوص این کار می گذارد که هرگاه آن خطر یا خسارت به او رسید بیمه کننده غرامت آن را بدهد، شرکت بیمه گر
اکنون، زمان یا لحظه ای که در آن هستیم، این زمان، این هنگام، همین دم، در این وقت، همینک، اینک، الآن، فی الحال، حالیا، الحال، ایدون، فعلاً، نون، همیدون، ایدر، بالفعل، کنون، عجالتاً، حالا این چنین این همه یاوه، بیهوده
اَکنون، زمان یا لحظه ای که در آن هستیم، این زمان، این هنگام، همین دم، در این وقت، هَمینَک، اینَک، اَلآن، فِی الحال، حالیا، اَلحال، ایدون، فِعلاً، نون، هَمیدون، ایدَر، بِالفِعل، کُنون، عِجالَتاً، حالا این چنین این همه یاوه، بیهوده
سخن، لفظی که معنی داشته باشد، آنچه انسان بر زبان می راند و مطلب خود را به وسیلۀ آن بیان می کند، یک جزء از کلام کلمۀ استفهام (ادات استفهام): در دستور زبان علوم ادبی کلمه ای که سؤال و پرسش را برساند و به وسیلۀ آن از چیزی پرسش کنند مانند آیا، چرا، چند، چه، که، کجا، کدام، کو و غیره کلمۀ شهادت: کلمۀ «اشهد ان لااله الاالله»
سخن، لفظی که معنی داشته باشد، آنچه انسان بر زبان می راند و مطلب خود را به وسیلۀ آن بیان می کند، یک جزء از کلام کلمۀ استفهام (ادات استفهام): در دستور زبان علوم ادبی کلمه ای که سؤال و پرسش را برساند و به وسیلۀ آن از چیزی پرسش کنند مانند آیا، چرا، چند، چه، که، کجا، کدام، کو و غیره کلمۀ شهادت: کلمۀ «اشهد ان لااله الاالله»
بنت امیمه. تابعیه است. در تاریخ اسلام، تابعی به کسی گفته می شود که از نسل دوم مسلمانان بوده و صحابی پیامبر اسلام را درک کرده ولی خود مستقیماً پیامبر را ندیده است. تابعین با آنکه پیامبر را ندیدند، اما با صحابه ارتباط مستقیم داشته و از آن ها علم، حدیث، و سنت را فراگرفتند. این افراد نقش بسیار مهمی در انتقال میراث دینی و فرهنگی اسلام به نسل های بعد داشتند و بسیاری از بزرگان فقه، تفسیر و حدیث از میان تابعین برخاسته اند.
بنت امیمه. تابعیه است. در تاریخ اسلام، تابعی به کسی گفته می شود که از نسل دوم مسلمانان بوده و صحابی پیامبر اسلام را درک کرده ولی خود مستقیماً پیامبر را ندیده است. تابعین با آنکه پیامبر را ندیدند، اما با صحابه ارتباط مستقیم داشته و از آن ها علم، حدیث، و سنت را فراگرفتند. این افراد نقش بسیار مهمی در انتقال میراث دینی و فرهنگی اسلام به نسل های بعد داشتند و بسیاری از بزرگان فقه، تفسیر و حدیث از میان تابعین برخاسته اند.