- کیلو
- واحد اندازه گیری وزن، برابر با هزارگرم، کیلوگرم، پسوند متصل به واژه به معنای هزار مثلاً کیلوبایت، کیلومتر
معنی کیلو - جستجوی لغت در جدول جو
- کیلو
- واحدی که هزار بار تکثیر شده، کیلو گرم، کیلو متر
- کیلو
- به معنی هزار است و برای تعیین واحدهای دستگاه متری به کار می رود، کیلوگرم، کیلومتر
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مایعی شیری رنگ که در اثر جذب مواد غذایی از رودۀ کوچک، در عروق لنفاوی یافت می شود
در زبان های فرنگی پیشوندی است که هزار را می رساند قیلوس لاتینی پختار مواد غذایی داخل معده که با عصیر معدی و دیاستاز های معده آمیخته و مخلوغ شده و بصورت مایعی کمابیش غلیظ در آمده قیلوس
مواد غذایی داخل معده که با شیره معده و دیاستازهای معده آمیخته و مخلوط شده و به صورت مایعی کمابیش غلیظ در آمده، قیلوس
پلاس و گلیم، زیلوچه
ترکی آلا بخشی در کردستان
مسواک، درخت اراک
انبار محافظت گندم که آنرا بشکل برج یا گودالی سازند و آن ماشینهایی برای پاک کردن غله دارد
مسواک، مسواکی که از چوب اراک درست کنند، در علم زیست شناسی درخت اراک
قسمت بالای دیوار در زیر سقف که بر آن نقاشی و گچ بری کنند
تنه بدن، صورت شکل
پیمایش پیمانه ای باشد که بدان غله و آرد و چیز های دیگر پیمایند. توضیح طبق فرمان غازان خان (مغول) واحدی بود معادل 10 من تبریز. توضیح، کیله در بعضی شهر ها از جمله اراک (سلطان آباد) مستعمل است و آن ظرفی است چوبی و گرد که حجم آن وقتی که پروممتلی باشد معادل یک من تبریز است. همچنین کیله برای توزین ماست و دوغ بکار میرود و آن ظرفی است سفالی که یک من و یک چارک تبریز (5 چارک) گنجایش دارد (مکی نژاد)
زالزالک
کیلوئی، قسمت فاصله ما بین طاق و عمارت و دیوار که بر آن نقاشی و گچبری کنند و بمنزله گلوی طاق و سقف است و هنوز هم بهمین عبارت در زبان عموم هست
گلیم
انبار مخصوص نگهداری غلات و مانند آن
تنه، بدن، صورت، شکل
انبار مخصوص نگهداری گندم که به شکل برج یا گودال ساخته می شود و دارای ماشین ها و دستگاه هایی برای پاک کردن گندم است
نوعی فرش شبیه پلاس یا گلیم که از نخ های پنبه ای با نقش های رنگین بافته می شود، زیلوج
پیمانه، جیره، سهم
پیمانه، مکیال، ظرفی برای اندازه گرفتن مایعی یا چیزی خشک چون گندم و جو وغیره خمیده و کج
رییس محله، کلانتر، رییس هر صنف از کسبه
خمیده، کج، آرزومند
خمیده، کج، برای مثال بتی که قدش چون قول عاشق آمد راست / مهی که قولش چون پشت عاشق آمد کیل (قطران - ۲۱۶) ، آرزومند
پیمانه، ظرفی که با آن چیزی از مایعات یا غلات را اندازه بگیرند، ساغر، پیاله، قدح شراب خوری، جام شراب، در تصوف چیزی که در آن انوار غیبی را مشاهده کنند، دل عارف، ظرفی که با آن مایعات را وزن کنند مثلاً پیمانهٴ نفت
واحد اندازه گیری طول، برابر با هزار متر
واحد اندازه گیری وزن، برابر با هزار گرم