- کیاگن
- درشت، ناهموار،
برای مثال هماوار بعضی و بعضی کیاگن / چو اندر مغاک چغندر چغندر ، نامناسب، مخالف(عمعق - ۱۴۴)
معنی کیاگن - جستجوی لغت در جدول جو
- کیاگن ((کَ گَ))
- بی معنی، نامناسب، درشت، ناهموار
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
آهسته و نرم: درنگ آر ای سپهر چرخ دارا، کیاخن ترت باید کرد کارا. (رودکی)
نرمی، آرامی، آهستگی، برای مثال درنگ آر ای سپهر چرخ وارا / کیاخن ترت باید کرد کارا (رودکی - ۵۴۷)
مرکز
چه کسانی؟
شالوده، هستی، بنیان مثلاً کیان خانواده
طبیعت
شالوده، هستی، بنیان مثلاً کیان خانواده
طبیعت
کی ها، پادشاه بزرگ ها، شاهنشاهان، کنایه از بزرگان
یعنی پادشاهان جبار بزرگ، جبابره
خیمه، چادر، برای مثال همه بازبسته بدین آسمان / که بربرده بینی به سان کیان (ابوشکور - شاعران بی دیوان - ۱۰۴)