جدول جو
جدول جو

معنی کیابسر - جستجوی لغت در جدول جو

کیابسر
از توابع میانرود سفلای شهرستان چالوس
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کیاچهر
تصویر کیاچهر
(پسرانه)
آنکه دارای چهره و صورتی شاهانه است
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از کیاجور
تصویر کیاجور
(پسرانه)
عاقل، فاضل و دانا
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از کیارس
تصویر کیارس
(پسرانه)
کیارش، از شخصیتهای شاهنامه، نام دومین پسر کیقباد پادشاه کیانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از سیاسر
تصویر سیاسر
سیاه سر، آنکه یا آنچه سرش سیاه باشد، کنایه از زن بیچاره و بینوا، کنایه از قلمی که سرش را در مرکب زده باشند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کیابیا
تصویر کیابیا
جاه، جلال، شان، شوکت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تیاسر
تصویر تیاسر
به سمت چپ گردیدن، به طرف چپ مایل شدن، انحراف به چپ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کواسر
تصویر کواسر
کاسر، پرندگان شکاری، جمع واژۀ کاسر
فرهنگ فارسی عمید
(کَ)
به معنی جبروت است همچنانکه روان کرد به معنی ملکوت است. (برهان). عالم جبروت است چنانکه روان کرد به معنی شهر ارواح است و به عبارت اخری عالم ملکوت است. و به اصطلاح صوفیه عوالم وجود پنج است: هاموت و لاهوت و جبروت و ملکوت و ناسوت که آخر همه است. (آنندراج) (انجمن آرا). از برساخته های فرقۀ آذرکیوان است. رجوع به فرهنگ دساتیر ص 262 شود
لغت نامه دهخدا
(کَ)
دانا. (صحاح الفرس). عاقل و دانا. (فرهنگ رشیدی). عاقل و فاضل و دانا را گویند. (برهان) (آنندراج) (از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(سَ)
قصبۀ مرکز بخش چهاردانگۀ شهرستان ساری است که در 72 هزارگزی جنوب شرقی ساری و 84 هزارگزی دامغان واقع است. ناحیه ای است کوهستانی و هوایش معتدل است و 2300 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(عَ)
خشکانیدن. (ناظم الاطباء). تیبیس. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
در تداول عامه، کوکبه، جاه و جلال، حشمت، (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(کَ)
جمع واژۀ کعبوره. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). رجوع به کعبوره شود، غلافها مانند غلاف جوزق و لوبیا و جز آن. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(سَ)
دهی از دهستان رحیم آباد است که در بخش رودسر شهرستان لاهیجان واقع است و 135 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
پسر آستیاگ و دایی کورش. وی پس از پدر زمام امور را در دست گرفت. (از ایران باستان ص 260). رجوع به همین مأخذ ص 215، 216، 306، 308، 316، 319، 320، 337، 338 و 341 شود
لغت نامه دهخدا
نام یکی از معابر مشهور سلسلۀ جبال برانس (پیرنه)، (الحلل السندسیه ج 2 ص 110)
لغت نامه دهخدا
(سَ)
در بیت زیر از فردوسی ظاهراً بمعنی نیک اندیشه و خوش فکر و یا سردار و سالار نیک و رئیس زیبنده و لایق و درخور آمده است:
گنه کار بی بر تویی در جهان
نه شاهی نه زیباسری از مهان.
فردوسی
لغت نامه دهخدا
تصویری از کانسر
تصویر کانسر
رشد بدخیم بافت ها در قسمتهای مختلف بدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کعابر
تصویر کعابر
به گونه رمن سر استخوان ها
فرهنگ لغت هوشیار
آن چه سرش سیاه باشد، قلم (که سرش را در مرکب زنند)، سیاه سار، زن بیچاره و بینوا، گناهکار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تیاسر
تصویر تیاسر
بسمت چپ گردیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کواسر
تصویر کواسر
به گونه رمن مرغان شکاری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کیاست
تصویر کیاست
زیرکی و تیز فهمی و هوشیاری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کی سر
تصویر کی سر
فرانسوی آبفشان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کیاسه
تصویر کیاسه
فریبکار ترفندگر کیاست زیرکی هوشیاری زود یابی، دانایی
فرهنگ لغت هوشیار
کوکبه جاه و جلال حشمت: با همه عزت و حرمت و کیابیایش با همه سوز و گداز سید میران در دور و برش طلاق او مسئله روز بود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کیابیا
تصویر کیابیا
شکوه و جلال
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تیاسر
تصویر تیاسر
((تَ سُ))
به طرف چپ مایل شدن، مقابل تیامن، سمت چپ
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کیاست
تصویر کیاست
((سَ))
زیرکی، تیزهوشی، دانایی، فراست
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کیاست
تصویر کیاست
زیرکی، هوشیاری
فرهنگ واژه فارسی سره
آمدو رفت شاهانه در سرای
فرهنگ گویش مازندرانی
محل آبگیری نیشکر
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع دهستان چهاردانگه ی سورتچی ساری
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع جنت رودبار تنکابن
فرهنگ گویش مازندرانی