- کوپن
- کالابرگ
معنی کوپن - جستجوی لغت در جدول جو
- کوپن
- ورقه بهادار، سهم
- کوپن ((کُ پُ))
- برگ جیره بندی، کالا برگ (واژه فرهنگستان)
- کوپن
- ورقه ای مخصوص برای دریافت بعضی از اجناس ضروری و مواد غذایی که توسط دولت در بین مردم توزیع می شود، کالابرگ
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
منسوب به کوپن، قابل عرضه یا دریافت به وسیله کوپن
احمق
فرانسوی شلیته دامن کوتاه پاچین (زنان)
دامن کوتاه و آهاردار
پول خرد رایج در روسیه
املای دیگر واژۀ کپه، روی هم انباشته
چکش، پتک، وسیلۀ پولادی سنگین شبیه چکش با دستۀ چوبی بزرگ که آهنگران با آن آهن را در روی سندان می کوبند، کدین، خایسک، پکوک
کند فهم، کم عقل، احمق، کنایه از تنبل، یابو، اسب کندرو، فیل
جغد، پرنده ای وحشی و حرام گوشت با چهرۀ پهن و چشم های درشت، پاهای بزرگ و منقار خمیده که در برخی از انواع آن در دو طرف سرش دو دسته پر شبیه شاخ قرار دارد، بیشتر در ویرانه ها و غارها به سر می برد و شب ها از لانۀ خود خارج می شود و موش های صحرایی و پرندگان کوچک را شکار می کند به شومی و نحوست معروف است، پش، کوف، بایقوش، بوم، کلک، مرغ شب آویز، هامه، پژ، مرغ شباویز، کول، کلیک، مرغ بهمن، آکو، کوچ، پشک، پسک، کنگر، شباویز، بیغوش، چغو، اشوزشت، چوگک، مرغ حق، بوف
ویژگی نوعی اتومبیل کوچک دو در و سقف دار
ویژگی نوعی کالسکۀ سقف دار
هر یک از اتاق های مخصوص مسافر در قطار
ویژگی نوعی کالسکۀ سقف دار
هر یک از اتاق های مخصوص مسافر در قطار
نوعی واگن که جای نشستن مسافر است
ورقه ای بها دار منضم بورقه ای اصلی که هنگام پرداخت منافع آنرا جدا کنند، سهم، ورقه جیره بندی (قند شکر و غیره) برش
فرانسوی جفت شکوفه و بهار درخت، اقحوان اکحوان: الاقحوان کوبل
کف: (باز بکردار اشتری که بود مست کفک برآرد زخشمو راند سلطان)، (رودکی)
چکش آهنگران و مسگران و آن دو قسم باشد: یکی مربع که آنرا پتک خوانند و دیگری دراز و آنرا کدینه گویند مطراق
جغد
زیر سری، بالش
کند فهم، کور ذهن، دیریاب، نادان، کج طبع، کم عقل
((بِ یا بَ))
فرهنگ فارسی معین
چکش آهنگران و مسگران و آن دو قسم باشد، یکی مربع که آن را پتک خوانند، دیگری دراز و آن را کدینه گویند، مطراق
قاطر، فیل
بالش کوچک تزیینی که برای تکیه دادن روی مبل یا کاناپه گذاشته می شود
گون، گیاهی خاردار با ساقه های ستبر و شاخه های بلند و انبوه و گل های سرخ، بنفش، سفید یا زرد کم رنگ که از آن کتیرا می گیرند، دهله
برش، قطع، مقطع، نوعی مدل مو مخصوص خانم ها
بودن، هستی یافتن، پدید آمدن، هستی و عالم وجود
کون وفساد: در فلسفه هستی یافتن و تباه شدن که به طور پیوسته بر جهان هستی عارض می گردد
کون و مکان: کنایه از مجموع آنچه در عالم وجود دارد، جهان هستی
کون وفساد: در فلسفه هستی یافتن و تباه شدن که به طور پیوسته بر جهان هستی عارض می گردد
کون و مکان: کنایه از مجموع آنچه در عالم وجود دارد، جهان هستی
قطع، برش