جدول جو
جدول جو

معنی کوبن

کوبن
چکش، پتک، وسیلۀ پولادی سنگین شبیه چکش با دستۀ چوبی بزرگ که آهنگران با آن آهن را در روی سندان می کوبند، کدین، خایسک، پکوک
تصویری از کوبن
تصویر کوبن
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با کوبن

کوبن

کوبن
چکش آهنگران و مسگران و آن دو قسم باشد: یکی مربع که آنرا پتک خوانند و دیگری دراز و آنرا کدینه گویند مطراق
فرهنگ لغت هوشیار

کوبن

کوبن
چکش آهنگران و مسگران و آن دو قسم باشد، یکی مربع که آن را پتک خوانند، دیگری دراز و آن را کدینه گویند، مطراق
کوبن
فرهنگ فارسی معین

کوبن

کوبن
چکش آهنگران و مسگران باشد و به عربی مطراق خوانند و آن دو قسم می باشد، یکی مربع و آن را پتک و دیگری دراز و آن را گزینه گویند. (برهان). آلت کوبیدن مسگران و آهنگران مانند چکش و رشیدی گفته، آنچه گرداست آن را پتک و آنچه دراز است کوبن گویند. (آنندراج). مطراق و چکش مسگران و آهنگران. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

کوبل

کوبل
شکوفۀ درخت، گل نوشکفته،
بابونه، گیاهی علفی و خوش بو با برگ های ریز و شاخه های باریک و گل های سفید که بعضی از انواع آن مصرف دارویی دارد، اُقحُوان، بابونَج، بابونَک، تُفّاحُ الاَرض
کوبل
فرهنگ فارسی عمید