- کولباره
- بسته باری که بر پشت کنند
معنی کولباره - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
حصه و پاره و لختی از کوه را گویند
باری که بر پشت کشند: کوله بار آرزو یی بست دل کاسمان زد زور از جا بر نداشت. (ظهوری)
آناکوندا
باز، ایضاً، دگربار
گلۀ گاو، گواره، گاواره، کوپاره
گلۀ گاو، گواره، گاواره، گوباره
دو دفعه، دو مرتبه، مکرر، کاری که برای بار دوم صورت گیرد
میخانه
آرایش گل خرماست که بشکل گل آذین خوشه یی است و بوسیله برگه قیفی شکل غلاف مانندی احاطه شده و بفرانسه این نوع آرایش را رژیم نامند جفری گوپرا گوپارا کافوری کوپاره گوپاره
گله گاو و گاومیش: وای از آن آوا که گر گو پاره آنجا بگذرد بفکند نازاده بچه باز گیرد زاده شیر. (منجیک)
مکانی تفریحی که در آن برنامه های رقص و موسیقی برای مشتریان اجرا می شود
کوار، سبد بزرگ برای حمل میوه، کندو، کباره
سبدی که چوب و علف و هیزم و مانند آن از صحرا آورند
پارسی تازی گشته کوار سبد کندو پارسی تازی گشته کوار روسری، دستار کوار: چون پیر ره نمود ترا کار کردنی است بی راهبر کواره بازارگان کشد. (خسرو دهلوی) توضیح در لغت فرس. چا. اق. 514 گواره بدین معنی آمده. انگبین با موم، خم مانندی است از شاخ درخت یا از گل درون تهی تنگ سر برای عسل نهادن زنبوران خانه زنبور که در وی عسل نهند
کوله خس، گیاهی چندساله با برگ های بیضی نوک تیز و گل های کوچک سبز رنگ که ساقۀ زیرزمینی و ریشۀ آن مصرف دارویی دارد، جز، جیز، چوشت، کول، کول کیش