جدول جو
جدول جو

معنی کورگان - جستجوی لغت در جدول جو

کورگان
آنکه از جانب مادر هم پادشاه زاده باشد و در لغات ترکی نوشته که شخصی که نسبتش به سلاطین رسد و نسبت دامادی هم داشته باشد و به کاف اول فارسی و کاف دوم عربی به معنی پادشاهی که دختر خاقان چین در حبالۀ نکاح او باشد، (از آنندراج) (از غیاث)، گورگان، کورکان، (فرهنگ فارسی معین)، و رجوع به گورکان شود
لغت نامه دهخدا
کورگان
ناحیه ای است در جنوب روسیۀ کنونی و در آنجا مقبره هایی از سکاها کشف گردیده که غالباً در میان سنگ کنده شده است، (از ایران باستان ج 1 ص 578)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خورسان
تصویر خورسان
(دخترانه و پسرانه)
مانند خورشید
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از کوران
تصویر کوران
جریان هوا، جریان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تیرگان
تصویر تیرگان
روز سیزدهم تیرماه، جشنی که در این روز در ایران باستان، برپا می کرده اند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بویگان
تصویر بویگان
رحم، عضوی کیسه مانند در شکم که جنین تا قبل از تولد در آن زندگی می کند، جای بچه در شکم زن یا حیوان ماده، زهدان، بچّه دان، بوگان، پوگان، بوهمان، پرکام
فرهنگ فارسی عمید
دهی از دهستان حومه بخش صوما که در شهرستان ارومیه واقع است و 119 تن سکنه دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی از بخش زابلی که در شهرستان سراوان واقع است و 120 تن سکنه دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
جریان هوا یا برق، (فرهنگ فارسی معین)،
- کوران سیاست، جریان امور سیاسی، (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
دهی از دهستان بالاگریوه که در بخش ملاوی شهرستان خرم آباد واقع است، این ده 100 تن سکنه دارد که از طایفۀکوگان هستند، قلعۀ خرابه ای به نام کوک کوهزار در این ده وجود دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(کَ)
افلأخیل. از کواکب صورت شجاع هشت ستاره باشند که ایشان را اسپان خوانند و کرگان با ایشانند. (التفهیم از لغت نامه ذیل اسپان). رجوع به اسپان شود
لغت نامه دهخدا
(کَ)
دهی است از دهستان ایی تیوند بخش دلفان شهرستان خرم آباد. کوهستانی و سردسیر است و 240 تن سکنه دارد. ساکنین آن از طایفۀ اولاد قباد هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(کَ وُ)
نقاره باشد و این لفظ ترکی است. (فرهنگ رشیدی). رجوع به کورکا، کورگه و کورکه شود
لغت نامه دهخدا
دهی از بخش قصرقند که در شهرستان چاه بهار واقع است و 150 تن سکنه دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(مُ)
ژاک ژان ماری دومورگان (1857-1924 میلادی). باستان شناس معروف فرانسوی که به ایران مسافرت کرد و موفق به کشفیات جالبی شد. از سال 1897م. تا 1907م. در شوش و دیگر نقاط خوزستان به کاوش پرداخت و آثار تاریخی و نفیس از ایران به پاریس برد. مورگان تألیفات بسیار دارد، از آن جمله است: 1- سکه شناسی در ایران باستان. 2- مشرق زمین در ماقبل تاریخ. 3- از شوش تا لوور. 4- بشر ماقبل تاریخ
لغت نامه دهخدا
گرگان، (نزهه القلوب چ لیسترنج ص 163)
لغت نامه دهخدا
به معنی کسی که لایق عیش و عشرت باشد، چه گور به معنی عیش و عشرت و شراب است و گان به معنی لایق و سزاوار، (غیاث) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(کَ وَ)
مرحوم دهخدا در یادداشتهای خود آرند: کورسان یا گورسان (در نسخۀ خطی شاهنامۀ کتاب خانه من) و نسخه بدل چ بروخیم کورشان، ماوراءالنهر:
زمین کورسان ورا داد شاه
که بود او سزای بزرگی و گاه
چنین خواندندش همی پیشتر
که خوانی کنون ماوراءالنهر.
فردوسی
لغت نامه دهخدا
دهی از دهستان رودبار که در بخش طرخوران شهرستان اراک واقع است و 259 تن سکنه دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
تصویری از آونگان
تصویر آونگان
آویخته معلق آونگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رودگان
تصویر رودگان
نهری که از جویبارهای متعدد تشکیل میشود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دو گان
تصویر دو گان
دو نوع، دو جنس: (پس در آن کشتی از هر جانوری دو گان: نری و ماده ای)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بویگان
تصویر بویگان
بچه دان زهدان رحم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بزرگان
تصویر بزرگان
اعاظم، اکابر، اشخاص مهم، سران، اعیان، اشراف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کوران
تصویر کوران
جاری، رایج
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اورمان
تصویر اورمان
اشکال و زحمت و رنج
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حوریان
تصویر حوریان
جمع حوری، در تازی پیشینه ندارد پردیسیان پریگونگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جورفان
تصویر جورفان
پارسی تازی گشته گورپان نزدیک به بستام خراسان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گورگان
تصویر گورگان
گورکان مغولی داماد داماد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تیرگان
تصویر تیرگان
نام روز سیزدهم از ماه تیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کوران
تصویر کوران
جریان، بحبوحه، جریان هوا
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آونگان
تصویر آونگان
((وَ))
آویخته، معلق، آونگ
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بزرگان
تصویر بزرگان
اکابر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آونگان
تصویر آونگان
معلق
فرهنگ واژه فارسی سره
جریان
فرهنگ واژه مترادف متضاد
سیاه بوته ی خاردار
فرهنگ گویش مازندرانی