جدول جو
جدول جو

معنی کورمالی - جستجوی لغت در جدول جو

کورمالی
دست مالیدن به اشیاء در تاریکی برای یافتن چیزی، و رجوع به کورمالی کردن شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کروماکی
تصویر کروماکی
فرایند پرده آبی یا کروماکی (Chroma Key) تکنیکی در فیلم سازی و عکاسی است که برای ترکیب دو یا چند تصویر یا ویدئو بر اساس رنگ استفاده می شود. این تکنیک به ویژه در جلوه های ویژه (VFX) سینما، تلویزیون، و رسانه های دیجیتال کاربرد دارد. در این روش، یک رنگ مشخص (معمولاً آبی یا سبز) به عنوان پس زمینه انتخاب می شود که بعداً در مرحله پس تولید با تصویر یا ویدئوی دیگری جایگزین می شود.
مراحل فرایند پرده آبی
1. انتخاب رنگ پس زمینه:
- معمولاً از رنگ های آبی یا سبز به عنوان پس زمینه استفاده می شود، زیرا این رنگ ها کمتر در رنگ پوست انسان و لباس های معمولی یافت می شوند و به راحتی می توان آن ها را در مرحله پس تولید حذف کرد.
2. فیلم برداری با پس زمینه آبی یا سبز:
- سوژه در مقابل پرده آبی یا سبز قرار می گیرد و فیلم برداری یا عکاسی انجام می شود. مهم است که نورپردازی یکنواخت و بدون سایه بر روی پرده باشد تا رنگ به طور یکنواخت ثبت شود.
3. پس تولید و حذف رنگ:
- در مرحله پس تولید، با استفاده از نرم افزارهای ویرایش ویدئو، رنگ پس زمینه (آبی یا سبز) حذف می شود. این فرایند به عنوان `کیینگ` (Keying) شناخته می شود.
4. جایگزینی پس زمینه:
- پس از حذف رنگ، تصویر یا ویدئوی دیگری به جای آن قرار می گیرد. این تصویر می تواند یک صحنه مجازی، یک محیط دیگر، یا هر تصویر دیگری باشد که مورد نظر است.
کاربردهای پرده آبی
1. فیلم سازی:
- استفاده از جلوه های ویژه برای ایجاد محیط ها و صحنه های غیرممکن یا هزینه بر. مانند صحنه های علمی-تخیلی، فانتزی، یا اکشن.
2. پخش تلویزیونی:
- ایجاد پس زمینه های مجازی در برنامه های خبری، هواشناسی، و برنامه های گفتگومحور.
3. عکاسی:
- برای ترکیب تصاویر مختلف و ایجاد جلوه های ویژه در عکاسی تبلیغاتی و هنری.
4. بازی های ویدئویی:
- ایجاد محیط های سه بعدی و ترکیب شخصیت ها با پس زمینه های دیجیتال.
مزایای پرده آبی
1. انعطاف پذیری:
- امکان ترکیب صحنه های مختلف و ایجاد محیط های مجازی بدون نیاز به ساخت لوکیشن های واقعی.
2. صرفه جویی در هزینه:
- کاهش هزینه های ساخت و ساز لوکیشن ها و انتقال به مکان های دور.
3. ایجاد جلوه های ویژه:
- امکان ایجاد جلوه های ویژه و صحنه های تخیلی که در واقعیت قابل اجرا نیستند.
چالش ها و نکات مهم
1. نورپردازی:
- نورپردازی یکنواخت بر روی پرده بسیار مهم است تا رنگ به طور کامل و بدون سایه ثبت شود.
2. انتخاب رنگ مناسب:
- رنگ پرده باید به گونه ای انتخاب شود که کمترین تداخل را با رنگ های موجود در صحنه و لباس ها داشته باشد.
3. کیفیت تجهیزات:
- استفاده از دوربین ها و نرم افزارهای با کیفیت برای به دست آوردن نتایج بهتر در فرایند کیینگ.
فرایند پرده آبی یکی از ابزارهای قدرتمند در صنعت سینما و تلویزیون است که با استفاده از آن می توان جلوه های ویژه ای ایجاد کرد که به تجربه بیننده عمق و هیجان بیشتری می بخشد.
فرهنگ اصطلاحات سینمایی
تصویری از کورمار
تصویر کورمار
نوعی مار بی زهر که حشرات را می خورد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تورمالین
تصویر تورمالین
سنگی متبلور به رنگ های زرد، سرخ و بنفش که در جواهرسازی به کار می رود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پوزمالی
تصویر پوزمالی
مالش دادن پوز، کنایه از تنبیه کردن کسی با دشنام، کتک یا جریمه
فرهنگ فارسی عمید
دهن العسل و آن روغنی است که از ساق درختی حاصل میشود و طعم آن شیرین است و آنرا عسل داود نیز خوانند، گرم و تر است درچهارم، (تذکره ضریر انطاکی) (هفت قلزم) (از آنندراج) (برهان)، یک قسم مادۀ سقزی مایع و شیرین است که از تنه بعضی اشجار تراوش میکند، (از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
سیاست، تنبیه، مجازات:
از حلقۀ او به گوشمالی
گوش ادبم مباد خالی،
نظامی،
رجوع به گوشمال شود،
- گوشمالی دادن، گوشمال دادن،
رجوع به گوشمال دادن شود،
، در اصطلاح موسیقی کوک کردن و به ارتعاش درآوردن سیم یا زه ذوات الاوتار یا سازهای زهی:
مالشی بایست ما را زان که بربط را همی
گوشمالی شرط باشد تا درآید در نوا،
سنایی
لغت نامه دهخدا
ماهی شور: و بنهرالکر شورماهی الذی یحمل الی الاّفاق مالحاً، (اصطخری)، رجوع به ترکیبات شور شود
لغت نامه دهخدا
به معنی سختیان و تیماج و به این معنی با کاف فارسی و زای نقطه دار هم آمده، (برهان)، مصحف ’گوزگانی’منسوب به ’گوزگانان’ = ’جوزجان’، (از حاشیۀ برهان چ معین)، رجوع به گوزگانی، کورگانی و کوزگانی شود
لغت نامه دهخدا
کورمورکی، (از فرهنگ لغات عامیانۀ جمالزاده)، رجوع به کورمورکی و کورمال شود
لغت نامه دهخدا
(رِ اَ)
کور مادرزاد. (کلیات شمس چ بدیع الزمان فروزانفر ضمیمۀ ج 7 ص 405) :
هرکه او منکر شود خورشید را
کور اصلی را نباشد چاره ای.
مولوی (کلیات شمس)
لغت نامه دهخدا
(کُرْ اُ)
کوراغلو. نام قهرمانی است که اعمال پهلوانی او در بین قبایل قفقاز شهرت دارد. (از اشتینگاس، ذیل کوراغلو)
لغت نامه دهخدا
(کُرْ اُ)
نام لحنی از الحان ترکان. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
- کوراغلی خواندن، در مقابل حقی سخنان بی اساس و غیرمنطقی گفتن. جوابهای بی سروته به تقاضای حقۀ کسی دادن. انکار وام خود کردن. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
، قطعه ای است ضربی که سابقاً در مقدمۀ ماهور نواخته می شد. (فرهنگ فارسی معین ذیل کراوغلی)
لغت نامه دهخدا
(کوتْ)
شغل کوتوال. قلعه داری. (ناظم الاطباء) : و کوتوالی قلعۀ غزنی شغلی با نام که به رسم وی است حاجبی از آن وی به نام قتلغتگین آن را راست می دارد. (تاریخ بیهقی چ فیاض ص 285). قلعه به ما سپاری و ما کوتوالی به تو ارزانی داریم. (اسکندرنامه)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان طارم بالا بخش سیردان شهرستان زنجان. کوهستانی و معتدل است و 139 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
در تداول عامه، لاغر و چست، زن یا دختری با قد باریک و بلند و موزون و با قوت و با کمی مکر، لاغر و مکار، کشیده قامت، لاغر، (از یادداشتهای مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
(اُ)
اورمالی. روغنی است جداً گرم و سفت چون عسل که از ساق درختی گیرند. (مفردات قانون ابوعلی ص 160). دهن العسل و آنرا عسل داود هم گویند گرم و تر است درچهارم. (برهان) (هفت قلزم). رجوع به اورمالی شود
لغت نامه دهخدا
در تداول عامه، حرکت بااحتیاط و دست مالیدن به اطراف در تاریکی، غالباً کورمال کورمال (به تکرار) استعمال شود، (فرهنگ فارسی معین)، و رجوع به کورمال رفتن، کورمالی کردن و کورمال کورمال شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از گوشمالی
تصویر گوشمالی
سیاست، تنبیه، مجازات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارمالی
تصویر ارمالی
چوبی است شبیه بقرفه و دارچین بسیار خوشبو و در هند و یمن روید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پوزمالی
تصویر پوزمالی
مالش دادنپور، ادب کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تورمالین
تصویر تورمالین
سنگی متبلور برنگهای زرد و سرخ و بنفش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اور مالی
تصویر اور مالی
یونانی شاه انگبین (دهن العسل تازی)
فرهنگ لغت هوشیار
منسوب به کرمان: از مردم کرمان اهل کرمان: شاه نعمه الله کرمانی، ساخته و پرداخته کرمان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کورمال
تصویر کورمال
حرکت با احتیاط و دست مالیدن به اطراف در تاریکی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شومالی
تصویر شومالی
شغل و عمل کسی که پارچه را آهار میدهد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کور دلی
تصویر کور دلی
کند فهمی کم هوشی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اومالی
تصویر اومالی
یونانی تازی گشته شاه انگبین انگبین داود عسل داود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کورمال
تصویر کورمال
حرکت با احتیاط و دست مالیدن به اطراف در تاریکی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پوزمالی
تصویر پوزمالی
کنایه از تنبیه کسی با دشنام، کتک یا جریمه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گوشمالی
تصویر گوشمالی
تنبیه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گوشمالی
تصویر گوشمالی
تنبیه
فرهنگ واژه فارسی سره
تادیب، تنبیه، سیاست، مجازات
فرهنگ واژه مترادف متضاد
ماهی نمک سود ماهی شور
فرهنگ گویش مازندرانی
به علت تاریکی مطلق، با لمس کردن دست و تکیه به دیوار راه رفتن
فرهنگ گویش مازندرانی