جدول جو
جدول جو

معنی کواسمه - جستجوی لغت در جدول جو

کواسمه
(کُ سَ مَ / مِ)
سهل و آسان. (برهان) (آنندراج). سهل و آسان و نادشوار. (ناظم الاطباء). کواسیمه. کواشیمه. کواشمه
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خواسته
تصویر خواسته
چیزی که مورد نیاز است، مطلوب، در علم حقوق مال مورد دعوی، مدعیٌ به، اراده، مال، دارایی، ثروت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مقاسمه
تصویر مقاسمه
چیزی را با هم قسمت کردن و هر کدام بهرۀ خود را بردن، سوگند یاد کردن برای کسی، کسی را سوگند دادن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عزاسمه
تصویر عزاسمه
نامش گرامی باد، نامش گرامی است. دربارۀ خداوند گفته می شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کویسته
تصویر کویسته
کوفته شده
فرهنگ فارسی عمید
(عِ)
نبرد کردن درخوبرویی و زیبایی. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). نبرد کردن به نیکویی. (تاج المصادر بیهقی)
لغت نامه دهخدا
تصویری از بواسطه
تصویر بواسطه
با میانجگری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خواسته
تصویر خواسته
جمعیت، سامان، ملک، املاک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سواسیه
تصویر سواسیه
تبریزی از درختان، جمع سواء، مانندان، جزها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کویسته
تصویر کویسته
کوفته شده (غله و مانند آن)
فرهنگ لغت هوشیار
قسمی منسوج: رخت لاوسمه وزربفت که بی زربزرند غیرت اطلس گلگون خور رخشانند. (نظام قاری. استانبول 67 لغ)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مقاسمه
تصویر مقاسمه
مقاسمه و مقاسمت در فارسی بخش کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مواساه
تصویر مواساه
مواسا و مواسات در فارسی: تیمناک یاریگری یاری از دل و جان
فرهنگ لغت هوشیار
دیواری که از خشت و آجر برآورده باشند. توضیح مهذب الاسما والسامی در معنی} سمیط {عربی این کلمه را آورده اند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مواسمه
تصویر مواسمه
آورد زیبایی (آورد مسابقه)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نواسته
تصویر نواسته
((نُ تَ یا تِ))
نواشته، دیواری که از خشت و آجر برآورده باشند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گواشمه
تصویر گواشمه
آسانی، سهولت، آسان، سهل
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مقاسمه
تصویر مقاسمه
((مُ سَ مَ یا س مِ))
چیزی را با هم تقسیم کردن، چیزی را با یکدیگر بخش کردن، در فارسی تشخیص مقدار مالیات دیوان به وسیله تعیین سهم معینی از محصول
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مقاسمه
تصویر مقاسمه
((مُ سَ مَ یا س مِ))
سوگند یاد کردن، سوگند دادن کسی را
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سوالمه
تصویر سوالمه
((سُ))
جمع سالمه، بی عیب ها، بی نقص ها، بی زحاف ها (در علم عروض)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گواشمه
تصویر گواشمه
((گُ ش مَ یا مِ))
مقنعه زنان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کویسته
تصویر کویسته
((کَ وِ تَ یا تِ))
غله کوفته شده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خواسته
تصویر خواسته
((خا تِ))
طلب شده، اراده شده، مال، ثروت، امر مورد دعوی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خواسته
تصویر خواسته
نیت، میل
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از خواسته
تصویر خواسته
Desire
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از خواسته
تصویر خواسته
désir
دیکشنری فارسی به فرانسوی
کبوتری که کوتاه پرواز باشد، آدم شل و تنبل، با سمه ای
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از خواسته
تصویر خواسته
желание
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از خواسته
تصویر خواسته
Wunsch
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از خواسته
تصویر خواسته
бажання
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از خواسته
تصویر خواسته
pragnienie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از خواسته
تصویر خواسته
渴望
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از خواسته
تصویر خواسته
desejo
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از خواسته
تصویر خواسته
desiderio
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از خواسته
تصویر خواسته
deseo
دیکشنری فارسی به اسپانیایی