بنگ را گویند وبه عربی ورق الخیال خوانند. (برهان). کنب و کنف است که بنگ باشد و تخم آن را کنودانه و شاه دانه گویند. (از انجمن آرا) (از آنندراج) (از جهانگیری). کنب. (فرهنگ رشیدی). اسم فارسی ورق الخیال است. (فهرست مخزن الادویه). بنگ. (ناظم الاطباء). کنب. کنف. قنب (معرب). رجوع به کنف شود. (فرهنگ فارسی معین) : الابق، رسن که از پوست کنو است. (مهذب الاسماء). رجوع به کنف شود
بنگ را گویند وبه عربی ورق الخیال خوانند. (برهان). کنب و کنف است که بنگ باشد و تخم آن را کنودانه و شاه دانه گویند. (از انجمن آرا) (از آنندراج) (از جهانگیری). کنب. (فرهنگ رشیدی). اسم فارسی ورق الخیال است. (فهرست مخزن الادویه). بنگ. (ناظم الاطباء). کنب. کنف. قنب (معرب). رجوع به کنف شود. (فرهنگ فارسی معین) : الابق، رسن که از پوست کنو است. (مهذب الاسماء). رجوع به کنف شود
کنف، نوعی الیاف محکم از جنس سلولز که برای ساختن طناب و ریسمان به کار می رود، گیاهی از خانوادۀ پنیرکیان که این الیاف از آن ساخته می شود و دانۀ آن به عنوان دارو مصرف می شود، ژوت، قنّب برای مثال دختر رز که تو بر طارم تاکش دیدی / مدتی شد که بر آونگ سرش در کنب است (انوری - ۴۹)
کَنَف، نوعی الیاف محکم از جنس سلولز که برای ساختن طناب و ریسمان به کار می رود، گیاهی از خانوادۀ پنیرکیان که این الیاف از آن ساخته می شود و دانۀ آن به عنوان دارو مصرف می شود، ژوت، قِنَّب برای مِثال دختر رز که تو بر طارم تاکش دیدی / مدتی شد که بر آونگ سرش در کنب است (انوری - ۴۹)
کاویدن در علم فیزیک مقعر پسوند متصل به واژه به معنای کاونده مثلاً کنجکاو، روان کاو مقدار پولی که هر یک از بازیکنان در هر دور از قمار می گذارند کاوکاو: کاوش، جستجو، تفحص، تجسس، برای مثال تنگ شد عالم بر او از بهر گاو / شورشور اندر فکند و کاو کاو (رودکی - ۵۳۸)
کاویدن در علم فیزیک مقعر پسوند متصل به واژه به معنای کاوَنده مثلاً کنجکاو، روان کاو مقدار پولی که هر یک از بازیکنان در هر دور از قمار می گذارند کاوکاو: کاوش، جستجو، تفحص، تجسس، برای مِثال تنگ شد عالم بر او از بهر گاو / شورشور اندر فکند و کاو کاو (رودکی - ۵۳۸)
نوعی سر انداز زنان زردشتی ایران و آن پارچه ایست که در حدود سه متر طول دارد و از ابریشم و گلابتون بافته میشود. مکنو را طوری روی سر میاندازند که میان آن مقابل چانه قرار گیرد. ابتدا گوشه چپ را در پشت سر به لچک سنجاق میکنند و آنرا از طرف چپ صورت پایین میاورند و از زیر چانه بطرف راست صورت میبندند بطوریکه نقطه میان آن که قبلا نشان شده در زیر چانه قرار گیرد و دامن آن روی سینه بیفتد. باین طریق گوشه راست} مکنو {را از طرف راست صورت بالا میبرند در حالی که گوشه چپ به لچک سنجاق شده از پشت سر تا ساق پا آویزان است. این گوشه راست مکنو وقتی بالای سر رسید در طرف چپ سنجاق میشود و دامن آن مانند دامن چپ شانه راست تا ساق پا آویزان میگردد بطوریکه فقط قرص صورت پیداست و موهای سر کاملا در زیر مکنو پوشیده میشود. در این موقع قسمت جلو مکنو سینه را پوشانیده و دو گوشه آن از پشت شانه تا ساق پا آویزان است
نوعی سر انداز زنان زردشتی ایران و آن پارچه ایست که در حدود سه متر طول دارد و از ابریشم و گلابتون بافته میشود. مکنو را طوری روی سر میاندازند که میان آن مقابل چانه قرار گیرد. ابتدا گوشه چپ را در پشت سر به لچک سنجاق میکنند و آنرا از طرف چپ صورت پایین میاورند و از زیر چانه بطرف راست صورت میبندند بطوریکه نقطه میان آن که قبلا نشان شده در زیر چانه قرار گیرد و دامن آن روی سینه بیفتد. باین طریق گوشه راست} مکنو {را از طرف راست صورت بالا میبرند در حالی که گوشه چپ به لچک سنجاق شده از پشت سر تا ساق پا آویزان است. این گوشه راست مکنو وقتی بالای سر رسید در طرف چپ سنجاق میشود و دامن آن مانند دامن چپ شانه راست تا ساق پا آویزان میگردد بطوریکه فقط قرص صورت پیداست و موهای سر کاملا در زیر مکنو پوشیده میشود. در این موقع قسمت جلو مکنو سینه را پوشانیده و دو گوشه آن از پشت شانه تا ساق پا آویزان است