جدول جو
جدول جو

معنی کمثری - جستجوی لغت در جدول جو

کمثری
گلابی، میوۀ آبدار شیرین و مخروطی شکل به اندازۀ سیب، امرود، مرود، امبرود، انبرود، مل، لکل
تصویری از کمثری
تصویر کمثری
فرهنگ فارسی عمید
کمثری
گلابی از میوه ها امرود امرود گلابی
تصویری از کمثری
تصویر کمثری
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کمری
تصویر کمری
مربوط به کمر مثلاً سلاح کمری، کنایه از ویژگی کسی که از برداشتن بار سنگین کمرش آسیب دیده یا خمیده باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کمتری
تصویر کمتری
کمتر از همه اقل همه مقابل بیشترین: (این شرها بر کمترین روی افتد و بیشتر خیر ها غالب بوند چنانکه بیشترین کسی تندرست بوند و اگر بیمار بود بیشترین آن بود که بکمترین وقت بیمار بود)، کوچکترین حقیر ترین همه، ناقصترین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کمهری
تصویر کمهری
نوعی از انگور
فرهنگ لغت هوشیار
منسوب به کمر: آنچه بکمر بندند: اسلحه کمری، کسی که از حمل بار سنگین کمرش آسیب دیده: (ز بار گنبد عمامه گشته ای کمری ببین چه میکشی ای زاهد از زیاده سری)، (مخلص کاشی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صمغ الکمثری
تصویر صمغ الکمثری
امرود ژد صمغ درخت امرود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کمتری
تصویر کمتری
اقلیت
فرهنگ واژه فارسی سره