جدول جو
جدول جو

معنی کلیوپاس - جستجوی لغت در جدول جو

کلیوپاس
خیلی مشهور، یکی از آن دو شاگرد است که مسیح ایشان را در راه عمواس ملاقات کرد و بعضی برآنند که کلیوپاس همان کلوپا می باشد. (از قاموس کتاب مقدس)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کلیواج
تصویر کلیواج
زغن، پرنده ای شبیه کلاغ و کمی کوچک تر از آنکه جانوران کوچک را شکار می کند
غلیواج، کلیواژ، موش ربا، چوژه ربا، گوشت ربا، گنجشک سیاه، خاد، خات، جول، پند، جنگلاهی، چنگلاهی، چنکلاهی، چنگلانی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کلیاس
تصویر کلیاس
کریاس، درگاه، آستان، آستانه، دالان، راهرو، دربار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کلیواژ
تصویر کلیواژ
زغن، پرنده ای شبیه کلاغ و کمی کوچک تر از آنکه جانوران کوچک را شکار می کند
غلیواج، کلیواج، موش ربا، چوژه ربا، گوشت ربا، گنجشک سیاه، خاد، خات، جول، پند، جنگلاهی، چنگلاهی، چنکلاهی، چنگلانی
فرهنگ فارسی عمید
(کَ لی)
بر وزن و معنی غلیواج است که زغن باشد و آن را مرغ گوشت ربا هم می گویند. (برهان) (آنندراج). اسم فارسی حداه است و به فارسی غلیواج نیز نامند. (فهرست مخزن الادویه). کلیواج. غلیواج. زغن. (ناظم الاطباء). و رجوع به کلیواج و غلیواج و غلیواژ شود
لغت نامه دهخدا
(لِ)
نام شهری است که تولد شاکمونی که به اعتقاد کفرۀ هند پیغمبر صاحب کتاب است آنجا باشد. (برهان). نام شهری بوده از هندوستان که شاکمونی که گروهی از اهالی هندوستان او را پیغمبر دانسته اند از آنجاست. (آنندراج). نام شهری که تولد شت شاکمونی که پیغمبر هندوان باشد در آنجا شده. (ناظم الاطباء). تحقیق آن است که این لفظ کتابی هندی است و در اصل ’کیلاس’ به وزن وسواس است و به شین معجمه نیز صحیح است، و آن نام کوهی است عظیم و به اعتقاد یک فرقه از هندوان مسکن ’مهادیو’ نام شخصی است که موکل است بر فنای عالم، و گاهی از راه تیمن نام شهری نیز کنند لیکن نه بر آن وزن که صاحب برهان گفته، و نیز کاری به شاکمونی ندارد. (فرهنگ نظام ج 5، دیباچه، اغلاط برهان قاطع)
لغت نامه دهخدا
(کَ لی)
بر وزن و معنی غلیواج است که خاد و زغن باشد. (برهان) (آنندراج). اسم فارسی حداه و به فارسی غلیواج نیز نامند. کلیواز. (فهرست مخزن الادویه). کلیواژ. غلیواج. زغن. (ناظم الاطباء). غلیواژ. کلیواژ. زغن. (فرهنگ فارسی معین). و رجوع به غلیواژ و غلیواج و کلیواژ شود
لغت نامه دهخدا
(کِ وْ لَ)
شهری از نواحی خوزستان است و در آن پرده ها سازند. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(کِلْ)
به معنی در خانه باشد. (برهان) (آنندراج). کریاس و در خانه. (ناظم الاطباء). در خانه. (فرهنگ فارسی معین) ، ادبخانه را نیز گویند که بر بام خانه سازند و آن را به عربی کریاس خوانند. (برهان) (آنندراج). مستراحی که بر بالای بام سازند و کاریز آن بر زمین باشد. (فرهنگ فارسی معین). طهارت خانه که بر بام راست کنند و به تازی کریاس خوانند. (فرهنگ رشیدی)
لغت نامه دهخدا
تصویری از کلیواج
تصویر کلیواج
زغن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کلیواژ
تصویر کلیواژ
فرانسوی شکافت زغن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کلیاس
تصویر کلیاس
در خانه، مستراحی که بر بالای بام سازند و کاریز آن بر زمین باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کلیواج
تصویر کلیواج
((کَ))
غلیواج، زغن
فرهنگ فارسی معین
((کِ))
وسیله ای به شکل میله خمیده فلزی یا پلاستیکی برای نگه داشتن ورقه های کاغذ، مقوا و مانند آن، گیره
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کلیاس
تصویر کلیاس
((کِ))
جلو خانه، درگاه، کریاس، مستراحی که بر بام خانه سازند و کاریز آن بر زمین باشد
فرهنگ فارسی معین
گوه جهت محکم کردن دسته ی کج بیل
فرهنگ گویش مازندرانی
کلنجار رفتن، گلاویز شدن
فرهنگ گویش مازندرانی