جدول جو
جدول جو

معنی کفشداری - جستجوی لغت در جدول جو

کفشداری
عمل و شغل کفشدار، مزدی که به کفشدار دهند
تصویری از کفشداری
تصویر کفشداری
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کفشدار
تصویر کفشدار
کسی که حفظ و نگهداری کفش مردم را بعهده گیرد
فرهنگ لغت هوشیار
عمل و شغل بخشدار، محلی که بخشدار در آن امور حوزه خود را اداره کند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیشداری
تصویر پیشداری
مامائی، قابلگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وفاداری
تصویر وفاداری
باوفا بودن، پایداری در دوستی و به سر بردن عهد و پیمان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کفشدوزی
تصویر کفشدوزی
شغل و عمل کفشدوز، دکان کفشدوز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گوشداری
تصویر گوشداری
حالت و چگونگی گوشدار، محافظت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وفاداری
تصویر وفاداری
دردوستی زناشویی یا خدمت بمردم صادق و صمیمی بودن: (دل منه بر دنیی و اسباب او زانکه از وی کسی وفاداری ندید) (حافظ)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بخشداری
تصویر بخشداری
عمل و شغل بخشدار، محلی که بخشدار در آن حوزه خود را اداره کند
فرهنگ فارسی معین
کسی که در زیارتگاه ها یا مجالس عمومی کفش های مردم را نگه داری می کند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بخشداری
تصویر بخشداری
شغل و عمل بخشدار، اداره ای که بخشدار در آنجا به کارهای مربوط به بخش رسیدگی می کند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کارداری
تصویر کارداری
شغل و عمل کاردار، دارای کار بودن
حکومت، والی گری، ادارۀ امور، گرداندن کارها، برای مثال به خدایی که کرد گردون را / کلبۀ قدرت الهی خویش ی که ندیدم ز کارداری عشق / هیچ سودی مگر تباهی خویش (خاقانی - ۸۸۹)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از وفاداری
تصویر وفاداری
Allegiance, Devotedness, Faithfulness, Fidelity, Loyalty
دیکشنری فارسی به انگلیسی
lealdade, devoção, fidelidade
دیکشنری فارسی به پرتغالی
lealtad, devoción, fidelidad
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
lojalność, oddanie, wierność
دیکشنری فارسی به لهستانی
верность , преданность
دیکشنری فارسی به روسی
вірність , відданість , вірність
دیکشنری فارسی به اوکراینی
trouw, toewijding, loyaliteit
دیکشنری فارسی به هلندی
Treue, Hingabe, Loyalität
دیکشنری فارسی به آلمانی
allégeance, dévouement, fidélité, loyauté
دیکشنری فارسی به فرانسوی
fedeltà, devozione, lealtà
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
निष्ठा , निष्ठा , वफादारी
دیکشنری فارسی به هندی
আনুগত্য , উৎসর্গ , বিশ্বস্ততা
دیکشنری فارسی به بنگالی
忠誠 , 献身 , 忠実
دیکشنری فارسی به ژاپنی
נאמנות , נִאמְנוּת , נֶאֱמָנוּת
دیکشنری فارسی به عبری
ความจงรักภักดี , ความจงรักภักดี , ความซื่อสัตย์ , ความจงรักภักดี , ความภักดี
دیکشنری فارسی به تایلندی
ولاءٌ , إخلاصٌ , أمانةٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از کفشگری
تصویر کفشگری
کفاشی
فرهنگ واژه فارسی سره