- کروکر
- گروگر، دادگر، از نام های باری تعالی، گرگر
معنی کروکر - جستجوی لغت در جدول جو
- کروکر
- صدای خندیدن، آواز خنده
- کروکر ((کَ کَ))
- قابل پرستش، معبود، خدای تعالی، گروگر
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
طرح یا نقشۀ فاقد جزئیات، نقشۀ تصویری یک منطقه که با استفاده از خطوط متقاطع، خیابان ها و کوچه های محل مورد نظر را نشان می دهد
نقاشیهائی که بدون رنگ آمیزی و فقط سایه و روشن کشیده می شود
حمله و گریز
زاغ، کلاغ
سایه بان درشکه و اتومبیل
نوعی پارچۀ نخی یا ابریشمی برای تهیۀ پرده یا رومبلی
کاکایی (گویش گیلکی) از پرندگان کاج تازی نوعی از کاج که آنرا} قمل قریش {گویند. باقلا نوعی پارچه نخی یا ابریشمی که بدان پرده و رویه مبل سازند
از روسی چینتاک سقف در شکه و اتومبیل
پانصد هزار
واحد شمارش، برابر با پانصد هزار، کنایه از مقدار زیاد مثلاً یک کرور آدم
بملایمت پیش بردن کار