- کرنا
- شیپور بزرگ، نای جنگی، خرنای، کرنای، کارنای، نای رویین، نای ترکی،
برای مثال زود آ که شود رزمگهت همچو قیامت / کوس تو و کرنای تو چون دم زدن صور (امیرمعزی - ۳۰۲)
معنی کرنا - جستجوی لغت در جدول جو
- کرنا
- نوعی نفیر دراز که در قدیم در رزم بکار میرفت و اینک در ولایات شمال ایران (مخصوصا گیلان) بهنگام اقامه مراسم عزا داری (عاشورا) بندرت بکار برده میشود، آلتی است بادی و بلند که صدای آن بم است و چون سوراخ ندارد با انگشتان نواخته نمیشود و از اینرو فقط برای دم دادن بکار میرود
- کرنا ((کَ))
- کرنای، شیپور بزرگ، نای جنگی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
کرنا، شیپور بزرگ، نای جنگی، خرنای، کارنای، نای رویین، نای ترکی
آلت شنیدن کران، نوعی از نفیر، بوق، شیپور، کرنا، نای بزرگ که آنرا می نوازند
(دخترانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
پرنده ای بزرگ و وحشی با پاهای بلند و گردن دراز شبیه لک لک که به صورت گروهی پرواز می کند، نام یکی از صورتهای فلکی
نام درختی در جنگلهای ایران
مرد جوان، بر عکس پیر
ترکی کلنگ کرکی از پرندگان
عمل جراحی، عمل کردن، جراحی
افق، حد
بوق
سازیست بادی که از چوبی مخصوص ساخته شود این ساز در غالب نقاط ایران موجود است و آنرا همراه دهل نوازند اندازه آن در نواحی مختلف فرق میکند و به طور کلی از نیم متر تجاوز نمیکند. یا سرنا را از ته باد کردن، کار وارونه کردن
کلم، کلم سنگ، کلم قمری
کریم ها، بخشندگان، جمع واژۀ کریم
گوشه، در ورزش فوتبال گوشۀ زمین بازی
کرند، اسبی که رنگ آن میان زرد و بور باشد، کرن، کورنگ، کران
کرند، اسبی که رنگ آن میان زرد و بور باشد، کرن، کرنگ، کورنگ
پرنده ای آبچر، وحشی و حلال گوشت با پاهای بلند، گردن دراز و دم کوتاه که هنگام پرواز در آسمان دسته دسته به شکل مثلث حرکت می کنند، کلنگ، باتر، در علم نجوم از صورت های فلکی در نیمکرۀ جنوبی آسمان
فروتنی، تواضع، سر فرود آوردن در برابر شخص بزرگ
جوان، آنکه یا آنچه به حد میانۀ عمر طبیعی خود رسیده باشد، برنا، کم تجربه، مساعد و موافق مثلاً بخت جوان
کرند، اسبی که رنگ آن میان زرد و بور باشد، کرن، کرنگ، کورنگ، کران،
میدان اسب دوانی، حلقه، جرگۀ مردم
میدان اسب دوانی، حلقه، جرگۀ مردم
شبدر، گیاهی خودرو یا کاشتنی با سه برگچۀ گرد که معمولاً به مصرف خوراک دام می رسد، هلندوز
برنج، دانه ای سفید رنگ، از خانوادۀ غلات و سرشار از نشاسته که به صورت پخته خورده می شود، گیاه یک سالۀ این دانه با برگ های باریک که در نواحی مرطوب می روید، گرنج، ارز، برنگ
سیاه دانه، گیاهی خودرو با برگ های بنفش و دانه های ریز سیاه که مصرف دارویی و خوراکی دارد، کبودان، غرمج، بوغنج، سیسارون، سنز، شونیز، سنیز، سیاه تخمه
خروپف خرناسه
مونث اقرن: بنگرید به اقرن و دژ شهر، مارشاخدار، نادرست نویسی کرنا خرنا پارسی است
نادان ابله احمق: (خویشتن کانا ساخته بود چیز هایی کرد که مردمان از آن بخندید (ند)،) (تاریخ سیستان)
مونث اکرش شکم گنده: زن، پای گوشتالود، زهدان بزرگ، آوند شکمدار
گاودانه از گیاهان
باکراه با نفرت: طوعا او کرها