شیپور بزرگ، نای جنگی، خَرنای، کَرنای، کارنای، نای رویین، نای تُرکی، برای مِثال زود آ که شود رزمگهت همچو قیامت / کوس تو و کرنای تو چون دم زدن صور (امیرمعزی - ۳۰۲)
نوعی نفیر دراز که در قدیم در رزم بکار میرفت و اینک در ولایات شمال ایران (مخصوصا گیلان) بهنگام اقامه مراسم عزا داری (عاشورا) بندرت بکار برده میشود، آلتی است بادی و بلند که صدای آن بم است و چون سوراخ ندارد با انگشتان نواخته نمیشود و از اینرو فقط برای دم دادن بکار میرود
کرنای. کرنی. نای که برای شنواندن مردم کر بکار رود. سماعه. (یادداشت مؤلف) ، نوعی از نفیر. (ناظم الاطباء). کره نای. خرنای. نوعی نفیر دراز که در قدیم در رزم بکار می رفت و اینک در ولایات شمالی ایران (مخصوصاً گیلان) به هنگام اقامۀمراسم عزاداری (عاشورا) بندرت استعمال میشود. (حاشیۀ برهان چ معین ج 3). یکی از اسباب موسیقی می باشد وبه هیئت شاخ نفیر ساخته شده است و در عیدها و زمان اعلان جنگ و غیره نواخته می شود. (از قاموس کتاب مقدس). بوق بلندتر از سرنا با دهانۀ فراخ. طول بوق گاه نزدیک یک گز و نیم است. (یادداشت مؤلف) : کوس حاج است که دیو از فزعش گردد کر زو چو کرنای سلیمان دم عنقا شنوند. خاقانی. ، آلتی است بادی و بلند که صدای آن بم است و چون سوراخ ندارد با انگشتان نواخته نشود و از این روی فقط برای دم دادن به کار می رود. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به کرنای شود