- کرمایر
- فرانسوی چنگلک، چنگکی در راه آهن ریل (راه آهن) که در روی آن چرخ دندانه دار لوکوموتیو حرکت میکند. این نوع ریل در راهها بسیار سرا شیب بکار میرود
معنی کرمایر - جستجوی لغت در جدول جو
- کرمایر ((کِ رِ یِّ))
- ریل (راه آهن) که در روی آن چرخ دندانه دار لوکوموتیو حرکت می کند. این نوع ریل در راه های بسیار سراشیب به کار می رود
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
دریافت، فهم، ادراک
غنی، غلیظ
انرژی
حکم، قول، امر
مایه دار
پولی که با آن کسب و تجارت و خرید و فروش کنند
قدرت، توانایی، مادۀ اصلی، در علم فیزیک انرژی مثلاً کار مایۀ حرارتی، کارمایۀ مکانیکی، کارمایۀ نوری
نوعی مار بی زهر که حشرات را می خورد
صمغ کرفس کوهی، صمغی زرد رنگ با بوی تند
امر، حکم، دستور، کنایه از سخن شخص بزرگ
پول یا کالایی که اساس کسب و تجارت قرار بدهند، پولی که در اصل به بهای چیزی داده شده که هرگاه بیشتر از آن فروخته شود، مبلغ اضافی سود خواهد بود، دارایی و ثروت و آنچه کسی از نقد و جنس دارد، کنایه از اصل و مایۀ چیزی
دارای مادۀ اصلی بسیار، دارای مایۀ بسیار، مایه دار، کنایه از غنی، کنایه از صاحب علم و خرد بسیار، بسیار دانا، کنایه از شریف، بزرگوار، کنایه از پربها، هر چیز گران مایه، کنایه از ثروتمند، ماده گاوی که شیر بسیار بدهد
منطقه ای که مردمان چادر نشین زمستان ها به آنجا کوچ می کنند، قشلاق، دارای آب و هوای گرم
فرمودن
بهره مند، کامیاب، آنکه بارزوی خود رسید
منسوب به کرمان: از مردم کرمان اهل کرمان: شاه نعمه الله کرمانی، ساخته و پرداخته کرمان
یکی از گونه های بلوط است که بنام محلی پالط نیز خوانده میشود
منسوب به کردار مقرون به کردار عمل کننده عامل: (چون قوت این سلطان وین دولت و این همت این مخبر کردار وین منظر دیدار ی. ) (منوچهری)
مارمولک
مارمولک
پیروان ابو عبدالله محمد بن کرام که خدا را دارای دست و پا و چشم و گوش می داند
زمینی که بالخصه بسیار گرم باشد، مقابل سردسیر
گرمایی شدن، کسی که تحت تاثیر گرما قرار گرفته: بچه گرمایی شده
((پُ یِ))
فرهنگ فارسی معین
پربها، خردمند، دانشمند، نجیب، اصیل، مال دار، ثروتمند، خطیر، جلیل، قلم مویی که نوک آن پرپشت باشد
جایی که آب و هوای آن گرم است
مربوط به گرما، کسی که تحت تأثیر گرما قرار گرفته