معنی کارمایه کارمایه قدرت، توانایی، مادۀ اصلی، در علم فیزیک انرژی مثلاً کار مایۀ حرارتی، کارمایۀ مکانیکی، کارمایۀ نوری تصویر کارمایه فرهنگ فارسی عمید
کم مایه کم مایه کسی که سرمایۀ اندک دارد، کنایه از آنکه علم و اطلاع کافی ندارد، مقابلِ پرمایه، آنچه مادۀ اصلیش کم باشد مثلاً چای کم مایه فرهنگ فارسی عمید