جدول جو
جدول جو

معنی کداش - جستجوی لغت در جدول جو

کداش
(کَدْ دا)
مکدی یا شخاذ (گدا) لغت عراقی است. (از اقرب الموارد) ، سختی کننده. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، کسّاب. کثیرالکسب. (اقرب الموارد) ، پژمرده گرداننده. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) ، بخیل کم خیر. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
کداش
الفنجگر، گدای پر رو
تصویری از کداش
تصویر کداش
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کواش
تصویر کواش
صفت، گونه، طرز، روش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کراش
تصویر کراش
کراشیدن، پریشانی، آشفتگی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کلاش
تصویر کلاش
قلاش، بیکار، ولگرد، مفتخور
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آداش
تصویر آداش
نسبت میان دو تن که یک نام داشته باشند، همنام، هم اسم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کدام
تصویر کدام
کلمۀ استفهام برای پرسش در مورد انتخاب بین دو یا چند چیز، چه کسی؟، چه چیزی؟
فرهنگ فارسی عمید
(اِ رِ)
به عطای کسی رسیدن. گویند: اکدشت منه عطاءً. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) ، جمع واژۀ کرّ، به معنی رسن پالان و... (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب) (از آنندراج). رجوع به کر شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از کداء
تصویر کداء
بیابان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کناش
تصویر کناش
مجموعه یادداشتها طبی
فرهنگ لغت هوشیار
نوعی تنگ گرد و پهن و گردن کوتاه باندام کاسه پشت که آنرا از سفال یا چوب سازند: (گیرم که ترا اکنون سه خانه کماس است بنویس یکی نامه که چندت همه کاس است)، کاسه چوبین کشکول گدایی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کواش
تصویر کواش
روش، طرز، گونه
فرهنگ لغت هوشیار
از قلاش ترکی کلاهبردار ترفندگر، اییار، لوند، میخواره، تهیدست عنکبوت کسی که از کسان به اصرار و ابرام چیز ستاند، آنکه پول در آورد از کسان بسماجت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کفاش
تصویر کفاش
کفشدوز و کفش فروش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کداس
تصویر کداس
خرمن چاش (غله)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کدام
تصویر کدام
بمعنی چه، کی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کراش
تصویر کراش
آشفتگی، سرگردانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کباش
تصویر کباش
جمع کبش، میش تکلان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آداش
تصویر آداش
همنام ویک اسم
فرهنگ لغت هوشیار
مطلق مکافات و جزا از خیر و شر جزا سزا، جزای نیک مکافات مقابل پادافراه پادافره باد افراه بادافره، جزای بد بادافراه عقاب، مهر کابین. یا پاداش نیک. جزای نیک ثواب اجر. یا پاداش نیک دادن، اجر نیک دادن ثواب دادن، یا پاداش نیکو. پاداش نیک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کواش
تصویر کواش
((کَ))
صفت، گونه، روش، طریق. کواشه هم گفته شده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کدام
تصویر کدام
((کُ))
از ادات پرسش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کراش
تصویر کراش
((کَ))
پریشانی، آشفتگی، گراش، خراش، غراش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کفاش
تصویر کفاش
((کَ فّ))
آن که کفش دوزد و فروشد، کفشدوز
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کلاش
تصویر کلاش
((کَ لّ))
قلاش، ولگرد، مفت خوار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آداش
تصویر آداش
همنام، هم اسم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آداش
تصویر آداش
همنام
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از کفاش
تصویر کفاش
کفشگر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از کدام
تصویر کدام
Which
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از کدام
تصویر کدام
qual
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از کدام
تصویر کدام
welcher
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از کدام
تصویر کدام
który
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از کدام
تصویر کدام
какой
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از کدام
تصویر کدام
який
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از کدام
تصویر کدام
cuál
دیکشنری فارسی به اسپانیایی