- کت
- مخفّف واژه های که تو را،
برای مثال بچر کت عنبرین بادا چراگاه / بچم کت آهنین بادا مفاصل (منوچهری - ۶۶)
معنی کت - جستجوی لغت در جدول جو
- کت
- نیم تنۀ جلو باز آستین و یقه دار
- کت
- شانه، کتف، بازو
تخت خواب، تخت پادشاهی،برای مثال روز اورمزداست شاها شاد زی / بر کت شاهی نشین و باده خور ، کاریز(ابوشکور - شاعران بی دیوان - ۸۶)
- کت
- شانه، کتف، بالای زانو نیم تنه آستین دار زنانه و مردانه
- کت ((کُ))
- نیم تنه آستین دار مردانه و زنانه
- کت ((کَ))
- تخت پادشاهی، شانه و کتف، توی، کسی نرفتن مورد قبول کسی قرار نگرفتن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
نبشته
نسکها
نسکخانه
نویسندگی، نوشتن
نسک، ماتیکان، نوشتار
(دخترانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
کسایون، از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از سه دختر قیصر روم و همسر گشتاسپ پادشاه کیانی
کتاب کوچک، دفتر، دفترچه
زمین شوره، شوره زار، سراب، برای مثال چون زمین کتیر کاو از دور / همچو آب آید و نباشد آب (منطقی - شاعران بی دیوان - ۲۰۰)
پاره، دریده، یاوه و بی معنی
زدن کسی با دست یا چوب یا شلاق
شانه، دوش، استخوان شانه، کول، سفت
شغل و عمل کتاب فروش، فروشگاه کتاب
کسی که کتاب می فروشد، فروشندۀ کتاب
نوعی گوسفند کوچک با دست و پای کوتاه
خانۀ کوچک تابستانی از جنس چوب یا حصیر
پنهان کردن، پنهان داشتن چیزی یا امری
پنهان کردن، پنهان داشتن امری یا چیزی
کتم عدم: کنایه از جهانی که پنهان است و دیده نمی شود، جهان نیستی، نابودی
کتم عدم: کنایه از جهانی که پنهان است و دیده نمی شود، جهان نیستی، نابودی
نوشته، اوراق چاپ شدۀ جلد شده، کنایه از قرآن، نامه
کتاب مقدس: کتابی مشتمل بر عهد عتیق (تورات) و عهد جدید (انجیل) و کتاب های دیگر از پیامبران بنی اسرائیل
کتاب مقدس: کتابی مشتمل بر عهد عتیق (تورات) و عهد جدید (انجیل) و کتاب های دیگر از پیامبران بنی اسرائیل
نهفته، پنهان، مشکی که آب از آن تراوش نکند
ضرباتی که با دست یا چیز دیگر توسط شخصی بر بدن کسی وارد می شود، چوب کلفت، چماق، چوب گازران
کتک زدن: زدن کسی با دست، چوب یا شلاق
کتک زدن: زدن کسی با دست، چوب یا شلاق
بیل پهن با دستۀ چوبی که ریسمانی به آن می بندند و یک نفر دسته را می گیرد و یک نفر سر ریسمان را و با آن زمین شیار کرده را پل کشی می کنند، پل کش، گراز، بنکن، بنگن، فه
پشته، تل، تپۀ بلند
علم عزاداری
اسب یدک، جنیبت
علم عزاداری
اسب یدک، جنیبت
نوعی خوراک که با گوشت کوبیده یا چرخ شده، سیب زمینی، آرد و تخم مرغ تهیه می شود
کتابخانه ای که برای استفادۀ همۀ مردم فراهم شده باشد، کتابخانۀ شخصی
کتابخانه ای که برای استفادۀ همۀ مردم فراهم شده باشد، کتابخانۀ عمومی
کاتب ها، نویسندگان، جمع واژۀ کاتب
دبستان، مکتب
دبستان، مکتب
چهار کتاب آسمانی، شامل صحف ابراهیم، تورات، انجیل و قرآن
نوشتاری مانند مثلاً سخن کتابی،
دارای شکل تخت و کتاب مانند مثلاً باتری کتابی،
ظرف شیشه ای با دهانۀ باریک و بدنۀ مکعب مستطیل برای نوشیدنی های الکلی، بغلی، کنایه از کنار هم و بدون فاصله،
در فقه غیرمسلمان معتقد به یکی از کتاب های آسمانی، اهل کتاب،
کتابی زدن مثلاً کنایه از نوشیدن شراب از شیشۀ کتابی
دارای شکل تخت و کتاب مانند مثلاً باتری کتابی،
ظرف شیشه ای با دهانۀ باریک و بدنۀ مکعب مستطیل برای نوشیدنی های الکلی، بغلی، کنایه از کنار هم و بدون فاصله،
در فقه غیرمسلمان معتقد به یکی از کتاب های آسمانی، اهل کتاب،
کتابی زدن مثلاً کنایه از نوشیدن شراب از شیشۀ کتابی