زنبور، زنبور عسل، نوعی زنبور کوچک به رنگ زرد یا قهوه ای که موم و عسل تولید می کند، مگس انگبین، گوژانگبین، نحله، منگ، منج، برای مثال همچنان کبتی که دارد انگبین / چون بماند داستان من بر این (رودکی۱ - ۵۰)
زنبور، زَنبور عَسَل، نوعی زنبور کوچک به رنگ زرد یا قهوه ای که موم و عسل تولید می کند، مَگَس اَنگَبین، گوژاَنگَبین، نَحله، مُنگ، مُنج، برای مِثال همچنان کبتی که دارد انگبین / چون بمانَد داستانِ من بر این (رودکی۱ - ۵۰)
زنبور عسل. (برهان). مگس عسل. (آنندراج). ذباب عسل. نحل. (فهرست مخزن الادویه). منج انگبین. زنبور عسل. عساله. (منتهی الارب) : همچنان کبتی که دارد انگبین چون بماند داستان من بر این کبت نادان بوی نیلوفر بتافت خوشش آمد سوی نیلوفر شتافت وز بر خوشبوی نیلوفر نشست چون گه رفتن فراز آمد نجست. رودکی. و باز بفرمود تا یکی جوال بزرگ از کبت سرخ پر کردند و ابروی را در آن جوال کردند تا بمرد. (تاریخ بخارا چ مدرس رضوی ص 6). خلیه عاسله، کبت پر از انگبین. (منتهی الارب). - کبت خانه، لانۀ زنبور: ای شید کبت خانه برآشفتی با ابلهی و بی خردی جفتی آرام کی پذیرد تا محشر این کبت خانه را که برآشفتی سهل است کبت خانه برآشفتن کبتی بجامه بردی و خوش خفتی. حکیم سوزنی (از آنندراج)
زنبور عسل. (برهان). مگس عسل. (آنندراج). ذباب عسل. نحل. (فهرست مخزن الادویه). منج انگبین. زنبور عسل. عساله. (منتهی الارب) : همچنان کبتی که دارد انگبین چون بماند داستان من بر این کبت نادان بوی نیلوفر بتافت خوشش آمد سوی نیلوفر شتافت وز بر خوشبوی نیلوفر نشست چون گه رفتن فراز آمد نَجَست. رودکی. و باز بفرمود تا یکی جوال بزرگ از کبت سرخ پر کردند و ابروی را در آن جوال کردند تا بمرد. (تاریخ بخارا چ مدرس رضوی ص 6). خلیه عاسله، کبت پر از انگبین. (منتهی الارب). - کبت خانه، لانۀ زنبور: ای شید کبت خانه برآشفتی با ابلهی و بی خردی جفتی آرام کی پذیرد تا محشر این کبت خانه را که برآشفتی سهل است کبت خانه برآشفتن کبتی بجامه بردی و خوش خفتی. حکیم سوزنی (از آنندراج)
باز گرداندن، خوار کردن، نابود کردن، رسوا کردن، بر زمین افکندن برابر با (زنبور عسل) پارسی است ور نکوفت ازورن (شهوه) و کوفت از کوفتن زنبور عسل مگس انگبین: (همچنان کبتی که دارد انگبین چون بماند داستان من برین) (رودکی)
باز گرداندن، خوار کردن، نابود کردن، رسوا کردن، بر زمین افکندن برابر با (زنبور عسل) پارسی است ور نکوفت ازورن (شهوه) و کوفت از کوفتن زنبور عسل مگس انگبین: (همچنان کبتی که دارد انگبین چون بماند داستان من برین) (رودکی)
پرنده ای به اندازۀ کبوتر با بدن گرد، سر کوچک، دم کوتاه و پرهای خاکستری رنگ که برای استفاده از گوشتش شکار می شود کف دست کبک دری: در علم زیست شناسی، نوعی کبک درشت که در کوه یا درۀ کوه به سر می برد، در موسیقی از آهنگ های موسیقی
پرنده ای به اندازۀ کبوتر با بدن گرد، سر کوچک، دم کوتاه و پرهای خاکستری رنگ که برای استفاده از گوشتش شکار می شود کف دست کبک دری: در علم زیست شناسی، نوعی کبک درشت که در کوه یا درۀ کوه به سر می برد، در موسیقی از آهنگ های موسیقی
کرک، پشم یا پر بسیار نرم با پرز های نرم و لطیفی که از بن مو های بز می روید و آن ها را با شانه می گیرند و پس از ریسیدن در بافتن پارچه های کرکی به کار می برند و از آن شال و پارچه های لطیف می بافند، گلغر، پت، تبد، بزشم، بزوشم، بزوش، تفتیک
کُرک، پشم یا پر بسیار نرم با پرز های نرم و لطیفی که از بن مو های بز می روید و آن ها را با شانه می گیرند و پس از ریسیدن در بافتن پارچه های کرکی به کار می برند و از آن شال و پارچه های لطیف می بافند، گُلغَر، پَت، تِبِد، بُزَشم، بُزوَشم، بُزوَش، تَفتیک
بر وزن و معنی کفتر است که کبوتر باشد. (برهان). مخفف کبوتر باشد. (فرهنگ جهانگیری). کفتر. کوتر. (رشیدی) : چو چشم تذروان یکی چشمه دید یکی جام چون چشم کبتر کشید. فردوسی (از فرهنگ جهانگیری). چو سرما بود سخت لاغر شوند به آواز برسان کبتر شوند. فردوسی. چو کبتر تبسی خانه کرده هر کابک چو مار سغدی ره یافته به هر کاواک. سوزنی
بر وزن و معنی کفتر است که کبوتر باشد. (برهان). مخفف کبوتر باشد. (فرهنگ جهانگیری). کفتر. کوتر. (رشیدی) : چو چشم تذروان یکی چشمه دید یکی جام چون چشم کبتر کشید. فردوسی (از فرهنگ جهانگیری). چو سرما بود سخت لاغر شوند به آواز برسان کبتر شوند. فردوسی. چو کبتر تبسی خانه کرده هر کابک چو مار سغدی ره یافته به هر کاواک. سوزنی
پرنده ایست با پرواز عالی و با استقامت که از سار بزرگتر ولی از کبک کوچکتر است و خود راسته مشخصی را در بین پرندگان بوجود میاورد که بنام راسته کبوتران نامیده میشود و شامل تمام گونه های مختلف کبوتر ها میگردد. منقار کبوتر ان ضعیف و در قاعده بر آمده است
پرنده ایست با پرواز عالی و با استقامت که از سار بزرگتر ولی از کبک کوچکتر است و خود راسته مشخصی را در بین پرندگان بوجود میاورد که بنام راسته کبوتران نامیده میشود و شامل تمام گونه های مختلف کبوتر ها میگردد. منقار کبوتر ان ضعیف و در قاعده بر آمده است
برش، قطع، کات (Cut) در هنگام فیلمبرداری به فرمانی از سوی کارگردان یا افراد مرتبط برای قطع کار دوربین صدا و بازی معمولا پس از برداشت کامل نما یا عدم رضایت کارگردان از نماهای فیلمبرداری شده گفته می شود، کات در تدوین فیلم به معنی انتقال از نمایی به نمای دیگر برای اندازه سازی نما به لحاظ زمانی مکانی و حرکتی که با بریدن (Cutting) بخشهایی از نگاتیوهای برداشت شده و چسباندن (Joining) آنها به هم حاصل میشود. تغییر ناگهانی از نمایی به نمای دیگر و عمل برش زدن فیلم در روی میز تدوین، ، کات به عنوان یکی از ابزارهای اصلی در دست کارگردان و تدوین گر، نقش بسیار مهمی در روایت داستان و خلق احساسات مختلف در مخاطب دارد.
برش، قطع، کات (Cut) در هنگام فیلمبرداری به فرمانی از سوی کارگردان یا افراد مرتبط برای قطع کار دوربین صدا و بازی معمولا پس از برداشت کامل نما یا عدم رضایت کارگردان از نماهای فیلمبرداری شده گفته می شود، کات در تدوین فیلم به معنی انتقال از نمایی به نمای دیگر برای اندازه سازی نما به لحاظ زمانی مکانی و حرکتی که با بریدن (Cutting) بخشهایی از نگاتیوهای برداشت شده و چسباندن (Joining) آنها به هم حاصل میشود. تغییر ناگهانی از نمایی به نمای دیگر و عمل برش زدن فیلم در روی میز تدوین، ، کات به عنوان یکی از ابزارهای اصلی در دست کارگردان و تدوین گر، نقش بسیار مهمی در روایت داستان و خلق احساسات مختلف در مخاطب دارد.