جدول جو
جدول جو

معنی کبت

کبت
زنبور،
زنبور عسل، نوعی زنبور کوچک به رنگ زرد یا قهوه ای که موم و عسل تولید می کند، مگس انگبین، گوژانگبین، نحله، منگ، منج، برای مثال همچنان کبتی که دارد انگبین / چون بماند داستان من بر این (رودکی۱ - ۵۰)
تصویری از کبت
تصویر کبت
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با کبت

کبت

کبت
باز گرداندن، خوار کردن، نابود کردن، رسوا کردن، بر زمین افکندن برابر با (زنبور عسل) پارسی است ور نکوفت ازورن (شهوه) و کوفت از کوفتن زنبور عسل مگس انگبین: (همچنان کبتی که دارد انگبین چون بماند داستان من برین) (رودکی)
فرهنگ لغت هوشیار

کبت

کبت
زنبور عسل. (برهان). مگس عسل. (آنندراج). ذباب عسل. نحل. (فهرست مخزن الادویه). منج انگبین. زنبور عسل. عساله. (منتهی الارب) :
همچنان کبتی که دارد انگبین
چون بماند داستان من بر این
کبت نادان بوی نیلوفر بتافت
خوشش آمد سوی نیلوفر شتافت
وز بر خوشبوی نیلوفر نشست
چون گه رفتن فراز آمد نَجَست.
رودکی.
و باز بفرمود تا یکی جوال بزرگ از کبت سرخ پر کردند و ابروی را در آن جوال کردند تا بمرد. (تاریخ بخارا چ مدرس رضوی ص 6). خلیه عاسله، کبت پر از انگبین. (منتهی الارب).
- کبت خانه، لانۀ زنبور:
ای شید کبت خانه برآشفتی
با ابلهی و بی خردی جفتی
آرام کی پذیرد تا محشر
این کبت خانه را که برآشفتی
سهل است کبت خانه برآشفتن
کبتی بجامه بردی و خوش خفتی.
حکیم سوزنی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا

کبت

کبت
ناحیه ای است از نواحی سند. (تحقیق ماللهند چ لایپزیک ص 131)
لغت نامه دهخدا