نوعی از خرما، زیوری است میان تهی پر از بوی خوش. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). زیوری است میان کاواک پر از بوی خوش که بر گردن آویزند. (ناظم الاطباء) ، عام کبیس، سال کبیسه دار. (ناظم الاطباء). در حساب منجمان زیادتی باشد که در ماه شباط اعتبار کنند پس شباط به بیست و نه روز رسد. (منتهی الارب) (آنندراج). و رجوع به کبیسه شود
نوعی از خرما، زیوری است میان تهی پر از بوی خوش. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). زیوری است میان کاواک پر از بوی خوش که بر گردن آویزند. (ناظم الاطباء) ، عام کبیس، سال کبیسه دار. (ناظم الاطباء). در حساب منجمان زیادتی باشد که در ماه شباط اعتبار کنند پس شباط به بیست و نه روز رسد. (منتهی الارب) (آنندراج). و رجوع به کبیسه شود
کبائر. جمع واژۀ کبیره، بمعنی گناه بزرگ. (از اقرب الموارد) : و سیاست او چندان بود که گناهی نه از کبایر حوالت به نعمان بن المنذر کردند... فرستاد تا ناگاه او را در میان باد بگرفته و بیاوردند... (فارسنامۀ ابن البلخی چ اروپا). بر لوح معاصی خط عذری نکشیدیم پهلوی کبایر حسناتی ننوشتیم. سعدی. و رجوع به کبیره شود
کبائر. جَمعِ واژۀ کبیره، بمعنی گناه بزرگ. (از اقرب الموارد) : و سیاست او چندان بود که گناهی نه از کبایر حوالت به نعمان بن المنذر کردند... فرستاد تا ناگاه او را در میان باد بگرفته و بیاوردند... (فارسنامۀ ابن البلخی چ اروپا). بر لوح معاصی خط عذری نکشیدیم پهلوی کبایر حسناتی ننوشتیم. سعدی. و رجوع به کبیره شود