عنصر فلزی سفید رنگ، سخت، چکش خوار، قابل مفتول شدن، نامحلول در آب و محلول در اسید ازتیک که در تهیۀ برخی آلیاژها، رنگ ها و جلادهنده ها به کار می رود کبالت ۶۰: کبالت رادیواکتیو که در معالجۀ سرطان از آن استفاده می شود
عنصر فلزی سفید رنگ، سخت، چکش خوار، قابل مفتول شدن، نامحلول در آب و محلول در اسید ازتیک که در تهیۀ برخی آلیاژها، رنگ ها و جلادهنده ها به کار می رود کبالتِ ۶۰: کبالت رادیواکتیو که در معالجۀ سرطان از آن استفاده می شود
فلزی است سفید مایل به سرخی، سخت و شکننده که شمارۀ اتمی آن 27 است و در 1490 درجه می گدازد. وزن مخصوصش 8/8 است. این فلز با مس و آهن و فولاد بصورت آلیاژ در می آید. در جوهر شوره (اسید) ازتیک (اسید نیتریک) حل می شود
فلزی است سفید مایل به سرخی، سخت و شکننده که شمارۀ اتمی آن 27 است و در 1490 درجه می گدازد. وزن مخصوصش 8/8 است. این فلز با مس و آهن و فولاد بصورت آلیاژ در می آید. در جوهر شوره (اسید) ازتیک (اسید نیتریک) حل می شود
فیلم کالت (Cult film) اصطلاحی در صنعت سینما است که به فیلم هایی اشاره دارد که همچنان پس از انتشارشان، طرفداران پایبندی و وفاداری بالایی دارند. این فیلم ها ممکن است در زمان انتشار اولیه خود توجه کمی از سوی مخاطبان و منتقدان داشته باشند، اما به تدریج توسط گروه های کوچکی از طرفداران به محبوبیت رسیده و به یک اثر مورد تحسین در بین این جامعه تبدیل شوند. ویژگی های فیلم های فرهنگی شامل موارد زیر می شود: 1. کارایی های خاص : این فیلم ها ممکن است دارای موضوعات، سبک نویسندگی و کارگردانی منحصر به فرد و یا عناصر خاصی از جمله دیالوگ های بی رحمانه، شخصیت های غیرمعمول یا مضامین تاریک باشند که جذابیت خاصی برای طرفداران دارند. 2. انگیزه های فرهنگی : این فیلم ها ممکن است به دلیل ارتباط عمیقی با یک زیرفرهنگ خاص، گروه اجتماعی یا ایدئولوژی مورد توجه قرار بگیرند و به نماد یا نماینده این انگیزه ها تبدیل شوند. 3. رویداد های فرهنگی : برخی از این فیلم ها به دلیل محبوبیت در رویدادهای فرهنگی، همچون جشنواره های فیلم مستقل یا نمایش های خاص، معروف می شوند و این باعث می شود که جامعه های کوچکتر از طرفداران این فیلم ها رشد کنند. 4. تأثیر ماندگار : این فیلم ها ممکن است به دلیل رونق دوباره آن ها در دوره های بعدی، به تأثیرگذاری و توجه طرفداران بیشتری برسند و به یک پدیده فرهنگی تبدیل شوند. به عنوان مثال هایی از فیلم های فرهنگی می توان به `The Rocky Horror Picture Show`, `The Big Lebowski`, `Donnie Darko`, `Fight Club` و `Blade Runner` اشاره کرد که هر کدام از آن ها برای دارندگان خود طرفداری قوی و وفادار دارند و به عنوان آثاری با تأثیر فرهنگی و جامعه ای درازمدت شناخته می شوند. فیلمهایی که به لحاظ هنری به نوعی متفاوتند وبه واسطه ی همین ویژگی برجسته می شوند.
فیلم کالت (Cult film) اصطلاحی در صنعت سینما است که به فیلم هایی اشاره دارد که همچنان پس از انتشارشان، طرفداران پایبندی و وفاداری بالایی دارند. این فیلم ها ممکن است در زمان انتشار اولیه خود توجه کمی از سوی مخاطبان و منتقدان داشته باشند، اما به تدریج توسط گروه های کوچکی از طرفداران به محبوبیت رسیده و به یک اثر مورد تحسین در بین این جامعه تبدیل شوند. ویژگی های فیلم های فرهنگی شامل موارد زیر می شود: 1. کارایی های خاص : این فیلم ها ممکن است دارای موضوعات، سبک نویسندگی و کارگردانی منحصر به فرد و یا عناصر خاصی از جمله دیالوگ های بی رحمانه، شخصیت های غیرمعمول یا مضامین تاریک باشند که جذابیت خاصی برای طرفداران دارند. 2. انگیزه های فرهنگی : این فیلم ها ممکن است به دلیل ارتباط عمیقی با یک زیرفرهنگ خاص، گروه اجتماعی یا ایدئولوژی مورد توجه قرار بگیرند و به نماد یا نماینده این انگیزه ها تبدیل شوند. 3. رویداد های فرهنگی : برخی از این فیلم ها به دلیل محبوبیت در رویدادهای فرهنگی، همچون جشنواره های فیلم مستقل یا نمایش های خاص، معروف می شوند و این باعث می شود که جامعه های کوچکتر از طرفداران این فیلم ها رشد کنند. 4. تأثیر ماندگار : این فیلم ها ممکن است به دلیل رونق دوباره آن ها در دوره های بعدی، به تأثیرگذاری و توجه طرفداران بیشتری برسند و به یک پدیده فرهنگی تبدیل شوند. به عنوان مثال هایی از فیلم های فرهنگی می توان به `The Rocky Horror Picture Show`, `The Big Lebowski`, `Donnie Darko`, `Fight Club` و `Blade Runner` اشاره کرد که هر کدام از آن ها برای دارندگان خود طرفداری قوی و وفادار دارند و به عنوان آثاری با تأثیر فرهنگی و جامعه ای درازمدت شناخته می شوند. فیلمهایی که به لحاظ هنری به نوعی متفاوتند وبه واسطه ی همین ویژگی برجسته می شوند.
کبل بمعنی رسن و طناب و مراد از کبالی شاید بافنده و تابندۀ رسن باشد. (حاشیۀ دیوان ناصرخسرو) : دین فخر تو است و ادب و خط و دبیری پیشه ست چو حلاجی و درزی و کبالی. ناصرخسرو
کَبل بمعنی رسن و طناب و مراد از کبالی شاید بافنده و تابندۀ رسن باشد. (حاشیۀ دیوان ناصرخسرو) : دین فخر تو است و ادب و خط و دبیری پیشه ست چو حلاجی و درزی و کبالی. ناصرخسرو
مانده شدن و کند شدن. (غیاث). مانده شدن. کند شدن شمشیر و زبان و بینایی چشم. کلال. کلاله. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : چه خواطر و ضمایر ایشان را کلالت و فتور و تعب و نصب زیادت گرداند. (تاریخ بیهق ص 17) ، بی پدر و مادر شدن. (غیاث) ، بی فرزند شدن. (غیاث). و رجوع به کلال و کلاله شود
مانده شدن و کند شدن. (غیاث). مانده شدن. کند شدن شمشیر و زبان و بینایی چشم. کلال. کلاله. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : چه خواطر و ضمایر ایشان را کلالت و فتور و تعب و نصب زیادت گرداند. (تاریخ بیهق ص 17) ، بی پدر و مادر شدن. (غیاث) ، بی فرزند شدن. (غیاث). و رجوع به کلال و کلاله شود
کفاله. پذرفتاری و تعهد و ذمه داری. (ناظم الاطباء). پایندانی. (مجمل اللغه) (زمخشری) (مهذب الاسماء) (فرهنگ فارسی معین). ضمانت. (مجمل اللغه) (فرهنگ فارسی معین) (ناظم الاطباء). پذیرفتاری. (مجمل اللغه) (زمخشری). ذمه. ذمامه. ذمامه. (یادداشت مؤلف) ، بمجاز، عهده داری. سرپرستی. نگهداری: آن ولایات بکلی در ممالک اسلام افزود و به شعار دعوت حق آراسته شد و به حسن کفالت و یمن ایالت ناصرالدینی مشرف گشت. (ترجمه تاریخ یمینی چ سنگی ص 42). از احوال ملک خراسان و انتظام امر آن دولت در ضمن اهتمام و کنف کفالت و عهد تدبیر و وزارت شیخ ابوالحسین عتبی استکشاف کرد. (ترجمه تاریخ یمینی ایضاً ص 47). به عدل و احسان و امن و امان به یمن کفالت و حسن ایالت شمس المعالی راست و آراسته گشت. (ترجمه تاریخ یمینی ایضاً ص 273) ، در اصطلاح حقوقی، کفالت عقدی است که بموجب آن یکی از طرفین در مقابل طرف دیگر احضار شخص ثالثی را تعهد می کند. متعهد را کفیل، شخص ثالث را مکفول و طرف دیگر را مکفول له گویند. (مادۀ 734 قانون مدنی فرهنگ حقوقی جعفری لنگرودی). و رجوع به فرهنگ علوم جعفر سجادی شود. - کفالت نامه، ضمانت نامه. (ناظم الاطباء). ورقه ای مبنی بر کفالت. (فرهنگ فارسی معین). ، رهن و گرو. (ناظم الاطباء) ، حواله. (یادداشت مؤلف)
کفاله. پذرفتاری و تعهد و ذمه داری. (ناظم الاطباء). پایندانی. (مجمل اللغه) (زمخشری) (مهذب الاسماء) (فرهنگ فارسی معین). ضمانت. (مجمل اللغه) (فرهنگ فارسی معین) (ناظم الاطباء). پذیرفتاری. (مجمل اللغه) (زمخشری). ذمه. ذَمامَه. ذِمامَه. (یادداشت مؤلف) ، بمجاز، عهده داری. سرپرستی. نگهداری: آن ولایات بکلی در ممالک اسلام افزود و به شعار دعوت حق آراسته شد و به حسن کفالت و یمن ایالت ناصرالدینی مشرف گشت. (ترجمه تاریخ یمینی چ سنگی ص 42). از احوال ملک خراسان و انتظام امر آن دولت در ضمن اهتمام و کنف کفالت و عهد تدبیر و وزارت شیخ ابوالحسین عتبی استکشاف کرد. (ترجمه تاریخ یمینی ایضاً ص 47). به عدل و احسان و امن و امان به یمن کفالت و حسن ایالت شمس المعالی راست و آراسته گشت. (ترجمه تاریخ یمینی ایضاً ص 273) ، در اصطلاح حقوقی، کفالت عقدی است که بموجب آن یکی از طرفین در مقابل طرف دیگر احضار شخص ثالثی را تعهد می کند. متعهد را کفیل، شخص ثالث را مکفول و طرف دیگر را مکفول له گویند. (مادۀ 734 قانون مدنی فرهنگ حقوقی جعفری لنگرودی). و رجوع به فرهنگ علوم جعفر سجادی شود. - کفالت نامه، ضمانت نامه. (ناظم الاطباء). ورقه ای مبنی بر کفالت. (فرهنگ فارسی معین). ، رهن و گرو. (ناظم الاطباء) ، حواله. (یادداشت مؤلف)
کاهل شدن. (آنندراج) (غیاث اللغات). کاهلی. (دهار). گرانی در حرکت و سستی و آهستگی و سنگینی، درماندگی و خستگی، بیماری و رنجوری. آزردگی. دلتنگی. دلگیری، گرفتگی و دل شکستگی، آشفتگی. پریشانی. (ناظم الاطباء)
کاهل شدن. (آنندراج) (غیاث اللغات). کاهلی. (دهار). گرانی در حرکت و سستی و آهستگی و سنگینی، درماندگی و خستگی، بیماری و رنجوری. آزردگی. دلتنگی. دلگیری، گرفتگی و دل شکستگی، آشفتگی. پریشانی. (ناظم الاطباء)